آزادی، عدالت، برابری، صلح، توسعه و رفاه

متن سخنرانی دکتر مجیب‌الرحمن رحیمی رییس دوره‌ای کانون در مراسم افتتاح نهاد

8 ثور 1403
5 دقیقه
متن سخنرانی دکتر مجیب‌الرحمن رحیمی رییس دوره‌ای کانون در مراسم افتتاح نهاد

یادداشت: متن سخنرانی دکتر مجیب‌الرحمن رحیمی رییس دوره‌ای کانون آزادی و توسعه در همایش افتتاح کانون در تالار سنای دانشگاه لندن به تاریخ ۲۰ اپریل ۲۰۲۴

-الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی محمد و آله و صحبه أجمعین.
-تشریف‌آوری سخنرانان و مهمانان گرانقدر را در همایش افتتاح کانون آزادی و توسعه و همایش «افغانستان به کدام سو می‌رود: ارزیابی وضعیت سیاسی، امنیتی و حقوق بشری» به نمایندگی از خودم و رهبری کانون خوش آمدید می‌گویم.

-همان‌طوری که جناب حامد علمی تذکر داد امروز میزبان دو برنامه هستیم. اعلان موجودیت کانون آزادی و توسعه و میزبانی از نشست ارزیابی وضعیت سیاسی، امنیتی و حقوق‌بشری در افغانستان.

-من کوتاه در مورد دلایل، انگیزه و چرایی تأسیس کانون حرف می‌زنم و برای شما و سخنران محترم همایش موفق و پردستاورد آرزو می‌کنم.

– با سقوط نظام جمهوری و به‌‌قدرت رسیدن دوباره‌ی گروه طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ دور جدیدی از تنش‌، تقابل، مقاومت و نبردهای مسلحانه در کشور آغاز گردید و بحران سرزمین ما وارد مرحله‌ی جدیدی شد.

عوامل و انگیزه‌های حل‌ ناشده‌ی منازعه‌ و بحران سیاسی کشور که در تمامیت‌خواهی‌ها، بی‌عدالتی‌ها، حق‌تلفی‌ها، خیانت‌های داخلی و مداخله‌های بیرونی ریشه دارند؛ بر ‌تداوم منازعه دامن می‌زنند و حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را تا مرز نابودی سوق می‌دهند.

سقوط نظام، سرزمین ما را بار دیگر به پناه­گاه امن و مرکز آموزشی افراط‌‌‌گرایان متحجر و تروریست­ و جنایت‌کاران بین‌المللی تبدیل کرد، کشور را به منطقه‌ی فاقد حکومت مشروع تنزیل داد و باردیگر صلح و امنیت منطقه‌ای و بین‌المللی از خاک افغانستان مورد تهدید جدی قرار گرفت.

 طالبان با لغو قانون اساسی جدید که خود از جهاتی مورد نقد جدی قرار داشت، حقوق اساسی شهروندان را به‌صورت کامل تقض کردند و با انکار حقوق بنیادین زنان، طرد آنان از حوزه‌ی عمومی و تنزیل به جنس دوم نظام بی‌سابقه آپارتاید جنیتسی را در کشور تاسیس کردند. ستم طالبانی شامل انکار حقوق فرهنگی نیز می‌گردد و در این نظام به هویت، تاریخ و فرهنگ اقوام تعرض و به نمادهای آنان اهانت می‌شود. از کثرت‌گرایی و آزادی‌های سیاسی‌ـ‌ مدنی دیگر خبری نیست. سیاست تحمیل عنعنات و برداشت‌های متحجرانه بر عموم مردم زیر نام اسلامیت و افغانیت در حال اجرا است.

وحدت و همبستگی اقوام کشور با اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز قومی و مذهبی خدشه‌دار شده، شیرازه‌ی اقتصادی کشور از هم پاشیده، فقر و گرسنگی دامن بیش‌تر مردم را فرا گرفته و اقتصاد جامعه با چالش و رکود خطرناک روبه‌رو شده است. علاوه براین‌ها اقتصاد جرمی، تولید و قاچاق انواع موادمخدر و چور و چپاول معادن دستاورهای معنوی و مادی دو دهه‌ی اخیر را در معرض نابودی قرار داده است.

در این مرحله از نگاه تقابل گفتمانی می‌توانیم جریان‌ها و گفتمان‌ها را در افغانستان به رغم تفاوت‌ها به دو جریان و گفتمان کلان تقسیم کنیم:

  • گفتمان استبدادی، انحصارگرا و غیردموکراتیک طالبانی؛
  • و گفتمان ملی دموکراتیک، فراگیر و همه‌شمول.

با برگشت طالبان مردم و کشور ما عملا یک گسست وحشتناک و برگشت به گذشته را تجربه می‌کنند. در تقابل سنت و مدرنیته و جهالت و روشن‌گری بار دیگر در مبارزات تاریخی سرزمین ما سنت و تاریک‌اندیشی بر مدرنیته و روشن‌گری غلبه کرده است. یکی می‌خواهد افغانستان را با انکار از تحول و تغییر به عصر حجر برگرداند و دیگر در تلاش است با آشتی میان سنت و مدرنیته کشور را به سوی توسعه و رفاه سوق دهد. اما این غلبه به حکم منطق و تجربه و با درنظرداشت تحولات بنیادین در درون جامعه‌ی ما در دهه‌های پسین پایا، دوام‌دار و همیشگی نیست. جریان عقب‌گرا با بن‌بست فکری-فرهنگی مواجه است و نمی‌تواند از تغییرات و تحولات بنیادین در جامعه‌ی ما نمایندگی کند. به‌ این اساس، شکست و پایان آن در برابر نیروهای مدرن‌، عقل‌گرا و مصلحت‌اندیش حتمی است.

در باره‌ی جزییات این دو گفتمان حرف‌های فراوانی برای گفتن است. اما گفتمان دوم با توجه به اصل ملی بودن و دموکراتیک متنوع است. جریان‌های شامل این گفتمان شاید در اصول و قضایایی، چنان‌که طبعیت جامعه و جریان‌های دموکراتیک تقاضا می‌کند، نظر مشترک داشته باشند و در قضایایی دیدگاه‌های متفاوت. نکته‌ی مهم در این جریان که می‌تواند زمینه‌ی شکل‌گیری یک جبهه‌ی کلان ملی علیه طالبان را فراهم سازد توافق روی شماری از اصول و ارزش‌های مشترک چون دین، جمهوری، انتخابات و حقوق اساسی شهروندان است.

اما گفتمان دوم که طالبان از آن نمایندگی می‌کنند از طریق جنگ، زور و نامشروع قدرت را در افغانستان غصب کرده‌اند. دولت مشروع کشور را با نهادهای ملی ساقط و نابود ساخته‌اند. با اعمال سیاست‌های تبعیض‌آمیز به قتل، کشتار، شکنجه و نقض صریح حقوق انسانی شهروندان کشور ادامه می‌دهند.

نظام طالبان از مشروعیت داخلی و بین‌المللی به دلیل غصب قدرت و اعمال سیاست تبعیض قومی برخوردار نیست. از تنوع سیاسی-قومی کشور نمایندگی نمی‌کند و با اتکا به قرائت طالبانی از دین تلاش دارد حاکمیت خودخوانده و نامشروع خود را بر مردم افغانستان تحمیل نماید.

در این مرحله طالبان خود را به زعم باطل خود فاتح جنگ علیه ایالات متحده‌ی امریکا، سازمان ناتو، ائتلاف بین‌المللی و حکومت افغانستان می‌دانند. با دست‌یافتن به «فتح‌» و «غلبه» در جنگ، طالبان از بازتأسیس امارت اسلامی حرف می‌زنند و خود را تام‌الإختیار کشور تلقی می‌کنند. در چنین فضایی زمینه‌ی هیچ‌نوع مذاکره و بحث برای حل بحران کشور با طالبان وجود ندارد. آنان جنگ و بحران افغانستان را با پایان اشغال و سقوط حکومت دست‌نشانده‌ی اشغالگران به زعم طالبان مختومه می‌دانند.

خوش‌بینی‌هایی وجود داشت که طالبان تغییر کرده‌اند و با برگشت دوباره به قدرت به حقوق اساسی شهروندان احترام می‌گذارند، زمینه‌ی شکل‌گیری حکومت همه‌شمول و  فراگیر را فراهم می‌سازند و روابط خود را با دهشت‌افگنان قطع می‌کنند. اما عمل‌کردهای طالبان خلاف این را ثابت ساخت. آنان نه تنها تغییر نکرد‌ه‌اند بل‌که با اصرار، سخت‌گیری و خشونت‌بیش‌تر به تطبیق باورهای افراطی خویش ادامه می‌دهند و از مخالفان سیاسی-نظامی خود «بیعت» و «تسلیمی» در بدل زندگی در سایه‌ یا اسارت امارت می‌طلبند.

بنابراین، در این مرحله بسیج ملی برای جنگ تمام عیار علیه طالبان در تمام عرصه‌ها و برافگندن نظام غیراسلامی و غیرانسانی آنان وجیبه‌ی دینی و ملی تمام شهروندان کشور و جریان‌های سیاسی، فکری و فرهنگی به شمار می‌رود تا زمینه برای گذار از استبداد طالبانی، تشکیل نظام برخاسته‌ از اراده‌ی مردم با مشارکت واقعی تمام اقوام و جریان‌ها و دست‌یافتن به صلح و ثبات دایمی فراهم گردد.

با درک این وضعیت و واقعیت‌ها جمعی از چهر‌ه‌های سیاسی، دانشگاهی، فرهنگی، متخصص و متعهد به ‌منافع مردم، و با درنظرداشت تجربه‌های تاریخی‌ـ سیاسی، بعد از بحث و رأی ‌زنی‌های‌ لازم، تصمیم گرفتند تا برای حمایت از ارزش‌های معنوی، آزادی، حقوق بشری، کثرت‌گرایی و به هدف روشن‌گری، توسعه‌ی ظرفیت‌های انسانی و بسیج افکارعمومی در دفاع از مبارزات عدالت‌خواهانه و آزادی‌بخش برای آزادی کشور از اشغال و سلطه‌ی طالبان، تحجر و عقب‌گرایی و برای ایجاد نظام مردم‌سالار کانون آزادی و توسعه را تأسیس نمایند.

کانون آزادی و توسعه، ایستادگی و مقاومت مردم افغانستان را در برابر اشغال طالبان و غصب قدرت حق مشروع آن‌ها دانسته و به هرگونه مبارزه و مقاومت آزادی‌بخش در اقصا نقاط افغانستان احترام می‌‌گذارد.

کانون برای دست‌‌یابی به آزادی، عدالت اجتماعی، برابری، صلح‌ پایدار، توسعه و رفاه، در عرصه‌های زیر فعالیت می‌کند:

  1. روشن‌گری، نقد و تولید اندیشه؛
  2. مبارزه فکری برای دست ‌یافتن به آزادی، برابری، عدالت و مردم‌سالاری؛
  3. حمایت و پشتیبانی از مبارزات آزادی‌بخش مردم افغانستان؛
  4. مبارزه‌ی فکری و فرهنگی با تروریسم و افراط‌‌گرایی؛
  5. ریشه‌یابی منازعات کشور و ارائه‌‌ی راه‌‌حل‌های معقول‌ برای دست‌یافتن به صلح دایمی و پایدار؛
  6. انسجام و بسیج متخصصان و نیروهای عدالت‌خواه؛
  7. فعالیت‌های فرهنگی، آگاهی‌بخشی و آموزشی برای تنویر اذهان عامه؛
  8. حمایت و ترویج حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، مردم‌سالاری و حاکمیت قانون؛
  9. راه اندازی و پیشبرد برنامه‌های پژوهشی در گستره‌ی تاریخ و نقد تاریخ‌نویسی غیرحرفه‌ای؛
  10. و برگزاری برنامه‌های فرهنگی و نشر آثار و نوشته‌های روشنگر و آگاهی‌بخش.

کانون با تأکید بر امر فرهنگی- سیاسی مبتنی بر پژوهش، آگاهی و دادخواهی برای رسیدن به اهداف متعالیه‌ای که در بالا بیان گردید، تلاش و مبارزه می‌کند.

کانون با احترام به مبارزات فراگیر و همه‌ی جانبه‌ی جریان‌های مختلف مردم افغانستان علیه اشغال کشور توسط طالبان و هم‌سو با این جریان‌ها به مبارزات خویش ادامه می‌دهد و از هرنوع همکاری و هم‌سویی در این مسیر استقبال می‌کند.

در خبرنامه ثبت نام کنید و مطالب را از طریق ایمیل دریافت کنید