آزادی، عدالت، برابری، صلح، توسعه و رفاه

گفت‌وگو با مژده تابش نور؛ میان وضعیت امروز و دیروز محیط‌های اکادمیک اشتراکی وجود ندارد

5 ثور 1403
13 دقیقه
گفت‌وگو با مژده تابش نور؛ میان وضعیت امروز و دیروز محیط‌های اکادمیک اشتراکی وجود ندارد

یادداشت: مژده تابش نور، یکی از استادان پیشین دانشگاه بدخشان است و دو سال به‌حیث رییس دانشکده علوم اجتماعی این دانشگاه اجرای وظیفه کرده است. او کارشناسی ارشد خود را در رشته اداره و رهبری‌ آموزش و پرورش به دست آورده است و در زمانی که عضو کادر علمی دانشگاه بدخشان بوده، درجه علمی پوهنملی را کسب کرده است.

به گفته بانو نور، میان وضعیت امروز و دیروز محیط‌های اکادمیک اشتراکی وجود ندارد. او تاکید می‌ورزد که تمرکز بیش‌تر روی اسلامی‌سازی ایدیولوژیک، فراگیری دوره‌های آموزشی عقیدتی، تغییر سر و صورت استادان و دانشجویان با پوشش سنتی و ریش و کلاه و خالی نگه‌داشتن محیط از عبور و مرور زنان، چهره‌ دانشکده‌ها را تبدیل به مدرسه‌های اسلامی و نهادهای دینی کرده که برایند آن جز سنت‌گرایی و جزم‌اندیشی چیز دیگری نخواهد بود.

۸صبح: خانم نور شما استاد دانشگاه بودید و بهتر از هرکسی از وضعیت نصاب تحصیلی آگاهی دارید. اکنون اگر نگاه گذرا و واقع‌بینانه به نظام تحصیلی افغانستان داشته باشید، وضعیت را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تابش‌ نور: برای درک چگونه‌گی نظام تحصیلی افغانستان زیر سیطره‌ طالبان، کافی‌ است نخست به چند مورد نهادی و اساسی که خاستگاه یک سیستم آموزشی ایده‌آل و متناسب با نیازهای جامعه و زمان است، اشاره کنیم. به‌گونه مثال، چگونه‌گی استخدام کادرها، پالیسی گزینش رهبری دانشگاه‌ها، احترام به صلاحیت‌ها و اختیارات علمی و پژوهشی اساتید، دسترسی دانشجویان به منابع علمی بدون وضع هیچ‌گونه قیود و شروط، عدم موجودیت فضای تبعیض و انحصار و اجبار، ایجاد فرصت‌های برابر آموزش و ده‌ها مورد آشکار و پنهانی که جزء شاخص‌های اکادمیک به شمار می­روند. اگر ساختار دانشگاه‌های امروز افغانستان را برمبنای مشخصه‌های فوق ارزیابی کنیم، وضعیت آن‌ها را کم و بیش می­توان حدس زد.

با توجه به این‌که رهبری و مدیریت وزارت تحصیلات عالی و آموزش و پرورش افغانستان در کنترل شماری از ملا‌هایی که تحصیلات‌شان تنها متکی به چهاردیواری مدرسه‌های دیوبندی پاکستان و آموزه‌های تعریف‌شده‌ این مدارس است؛ ملاهایی که فراگیری دانش را بسنده به علم دین و شریعت می‌خوانند، می­توان گفت که نظام آموزشی به معنای مدرن آن در ورطه فروپاشی قرار گرفته است. منع دختران از ادامه‌ تحصیل و ورود اعضای کادر علمی و کارمندان زن به نهاد‌های تحصیلات عالی خود دال بر این است که آنان تهی از آگاهی، درک ضرورت و نبود تمایز دانش‌اندوزی میان زنان و مردان هستند و درس و کار برای زنان را فرهنگ خارجی، ترویج فحشا و روی‌گردانی از اسلام عنوان کرده و تاکید می‌کنند که مسوولیت زنان تولید و تکثیر نسل مسلمان است و آن‌ها نباید به بهانه‌ تحصیل یا کار از خانه بیرون شوند و جامعه را دچار غرب‌زده‌گی‌ و افت اخلاقی کنند.

از سوی دیگر، اوج افت و عقب‌گرد نظام تحصیلی در افغانستان امروز در تغییر نکبت‌آلود نصاب تحصیلی است. گسترش دانشکده‌های شرعیات، افزایش واحد‌های ثقافت و مضامین دینی دانشگاه شمول، جذب ملاهای مدرسه در جایگاه کادر علمی و ایجاد صنف‌های عقیده برای استادان، کارمندان و دانشجویان دانشگاه‌ها و واداشتن و اجبار آن‌ها به شرکت در این جلسات، نمایان‌گر عقب‌گرد بی‌پیشینه‌ نظام آموزشی در افغانستان و نابودی نخستین جوانه‌های تحقیق، پژوهش و چهره‌ اکادمیک دانشگاه‌هاست که تازه در حال رشد و شکل گرفتن بودند.

۸صبح: شما که اکنون در مکان و زمان دیگری به تحقیق و پژوهش می‌پردازید، حتماً به موارد تازه و آموزش‌های نوین دست یافته‌اید. نگاه امروز و دیروز شما در مورد تحصیلات عالی در افغانستان چقدر باهم نزدیک یا در تقابل قرار دارد؟ یعنی چه چیزهایی را امروز به عنوان یک ارزش دانشگاهی تلقی می‌کنید که دیروز به آن‌ها باور نداشتید و فکر می‌کنید برای وضعیت دانشگاه‌های افغانستان مهم است.

تابش‌ نور: دانشگاه‌های افغانستان در دوران جمهوریت جزء نوپاترین دانشگاه‌های جهان بودند که پس از سال‌ها جنگ، ناآرامی و نابسامانی آغاز به فعالیت کردند. هرچند حمایت و پشتیبانی جامعه‌ جهانی برای رشد ظرفیت‌ها، ترویج زمینه‌های پژوهش و فعالیت‌های تجربی و معیاری‌سازی سیستم تدریسی وجود داشت، با آن‌هم نظام تحصیلات عالی افغانستان برای بهبود و ارتقای کیفیت آموزش، تغییر شیو‌ه‌های سنتی تدریس، همگام‌سازی نصاب درسی با معیار‌های بین‌المللی، پدیدآوری آزمایش‌گاه‌های تجربی و تحقیقاتی و ترویج سیستم آموزشی مدرن به سال‌ها تکاپو نیاز داشت تا می‌توانست دانشگاه‌های جدیدتر را جاگزین دانشگاه‌های نسل اول کند و از آموزش‌محوری به پژوهش‌محوری تحول یابد. در این میان، جذب کادرهای جوان و فرستادن آنان به خارج از کشور به منظور پیشرفت تحصیلی و استفاده از تجارب آنان در دانشگاه‌های کشور امیدهای در حال رشد بودند.

من خودم شخصاً از جمله افرادی بودم که همسو با رویکرد تغییر و تحول در سیستم آموزشی و فضای اکادمیک، تلاش می‌کردم تا با پیشکش کردن شیوه‌های نوین آموزش و یادگیری و آگاه‌سازی دانشجویان از این‌که چه‌ چیزی در دنیا می­گذرد، عامل آفرینش انگیزه و تغییر در ذهنیت افراد باشم. قطعاً در تجربه‌ جدید و محیط متفاوت، به پدیده‌ای در نظام دانشگاهی برنخورده‌ام که برای من قبلاً نیز از شمار ارزش‌های اکادمیک و نیاز برای تربیه نسل هدف‌مند محسوب نگردیده باشد. اما تردیدی نیست که با دنیایی از تجارب جدید اکادمیک روبه‌رو شده‌ام که وجود آن‌ها را برای گذار به یک جامعه‌ خلاق و نسل پویا الزامی می­دانم. دانشگاه‌های برتر و نسل سوم و چهارم مهم‌ترین عامل وجودشان را پاسخ‌گویی به نیاز‌های اجتماع می‌دانند و با اتکا بر آن خلق پالیسی و هدف می‌کنند. محیط آموزشی این جا از رویکرد فهم و تیوری به سوی مسوولیت‌پذیری تحول یافته و با پیوند دادن دانشگاه‌ها به موسسات تولیدی و ایجاد مراکز تولید و اختراع در درون دانشگاه‌ها، آموزش اشتغال‌زایی، پژوهش‌های کاربردی و تدویر کنفرانس‌های علمی، در دانشجویان ایجاد انگیزه کرده و آنان را با دنیای واقعی، رقابت برای پیشرفت و تبدیل آموزش به فرایند تولید دانش آماده می‌سازد. برای آنان می‌فهماند که دنیای دانش و تولید مرز ندارد و ایدیولوژی نمی‌شناسد. دانشگاه باید ‌دور از همه تعلقات نژادی، دینی و زبانی برای تغییر کار کند. این‌ها مواردی‌اند ‌که متاسفانه ما آن را در درازنای تاریخ دانشگاه‌های افغانستان تجربه نکرده‌ایم. دانشگاه‌های کشور برای رهایی از چنگال تبدیل شدن به مدرسه‌های افراط‌گرایی و دوزخ ذهنیت و اندیشه دگم برای نسل‌های امروز و فردا، باید فراتر از ایدیولوژی، دین و مذهب و سمت و زبان گام نهاده و خود را از این وابسته‌گی‌ها برهانند.

۸صبح: نصاب تحصیلی در افغانستان در زمان حکومت پیشین، پیوسته مورد انتقاد قرار داشت که کهنه است و برابر با معیارهای دانش مدرن و بروزشده نیست. حال که طالبان مسلط شده‌اند و دست به تصفیه کتاب‌خانه‌ها می‌زنند، وضعیت را چگونه می‌بینید و اگر دانشجویی بخواهد در رژیم طالبان تحصیل کند و هم از تفکر بنیادگرایانه رهایی پیدا کند، کدام راهکار مشخص و سازمان‌یافته وجود دارد؟

تابش‌ نور: بدون شک سیستم آموزشی و نصاب در دوره‌ جمهوریت‌ هم اشکالات و معایب فراوان داشت که علل اصلی آن برمی‌گشت به جنگ‌های فرسایشی، تبعیض و رشد افراط‌گرایی که متاسفانه در همه‌ زمینه‌ها کشور را به عقب برده بود و زیان بیش‌تر را سیستم آموزشی متحمل شد. اما راه‌ها و فرصت‌هایی‌ نیز برای تغییر و بهبود سیستم وجود داشت. کادرهای جوان جهت کسب مهارت و آموزش‌های جدید به بیرون می‌رفتند، دانشگاه‌ها روابط علمی خویش را با دانشگاه‌های معتبر بیرونی توسعه می­دادند و همین‌طور کارهای زیادی به گردش آمده و سطح امیدواری و انگیزه‌ برای تغییر، اصلاح و پیشرفت دانشگاه­ها بلند بود. به هر رو، می‌خواهم پاسخ شما را به این خلاصه کنم که اکنون گروه طالب تمام امیدها و انگیزه‌ها برای وجود یک سیستم آموزشی حداقلی را به خاک دفن کرده و بر سر گور آن بیرق وحشت خویش را برافراشته است.

با این همه، دنیای متغیر و متحول مدرن، انترنت و شبکه‌های اطلاعاتی برای نسل ما که تمام روزنه‌های آموزش و یادگیری عصری به رویش بسته شده، یگانه راهکار و نور امیدی است که بخواهد از مسیر فراگیری دانش و اطلاعات عقب نماند. در شرایط حاضر مراکز آنلاین دانشگاهی، وجود انبوهی از کتب، مقاله‌ها و معلومات مرتبط به رشته‌های مورد نظر، انواع کلاس‌های درسی و راهنمایی‌های علمی و بروزشده می‌تواند فردی را که در تکاپوی رهیدن از تفکر بنیادگرایانه و ذهنیت ایستاست، کمک کند.

۸صبح: محرومیت دختران و زنان از دانشگاه و عدم حضور استادان زن در این مدت در دانشگاه‌های کشور، چقدر بر نظام تحصیلی و تفکر برابری جنسیتی صدمه وارد کرده است؟

تابش‌ نور:  بیست سال گذشته با وجود همه نابسامانی‌ها، افزایش آمار خشونت‌ها و رویکرد سنتی جامعه،  با آن‌هم با حضور و توجه جامعه جهانی و پی‌ریزی نظام دموکراسی و تجددگرا، تلاش‌ها و تقلاها برای بهبود وضعیت زنان بالا گرفت و اشتراک فعال آنان در عرصه‌های مختلف، تاثیرگذاری مثبتی بر دیگر جوانب جامعه به جا گذاشت. تا آن‌جایی‌که با اطمینان می‌توانیم اظهار کنیم که جایگاه اجتماعی زنان و دستاورد‌های آنان در دو دهه‌ گذشته، در تاریخ افغانستان بی‌پیشینه بوده است. نقش‌آفرینی زنان در عرصه‌های گوناگون جامعه و برنامه‌های‌ مختلف سازمان‌های بین‌المللی به هدف تقویت و رشد مشارکت زنان در جامعه باعث شده بود تا باورمندی به حضور بیش‌تر زنان در جامعه در میان توده‌ها افزایش یابد و به تدریج در بیش‌تر مناطق افغانستان به‌ویژه‌ شهرها تفکر برابری جنسیتی شکل گرفته و دیدگاه غالب همسو با تیوری نقش تاثیرگذار زنان در ادبیات توسعه نهادینه شود. تردیدی نیست که حضور زنان تحصیل‌کرده در جامعه نه تنها روند توسعه را تسریع می کند، بلکه موجب آگاهی هرچه بیش‌تر زنان نسبت به موقعیت و حقوق خویش می‌شود که در نتیجه، انتظارات و تقاضاهای جدید در پیوند به سطح جامعه مطرح می‌گردد. اما بدبختانه روال افت و خیز تجددگرایی، جاافتادن واژه‌هایی چون برابری جنسیتی، حقوق و آزادی‌های زنان و نقش‌آفرینی آنان در جامعه همانند آزادی‌های مقطعی قرن بیستم دوباره با رکود و انجماد مواجه شد و گروهی روی کار آمد که هدف‌مند و طراحی‌شده، قرار است دهشت‌گرایی، افراطیت و تفکر بدوی را جاگزین باورهای نوپای تجددخواهانه‌ جامعه افغانستان کند. هرچند تاریخ مبارزات زنانه‌ قرن بیستم نیز شاهد چنین افت و خیز باورهای مدنی و دستاورد‌های زنان بوده، اما هیچ‌گاه چنین سازمان‌یافته و خطرناک و با مداخله‌ بیرونی‌ها به هدف نابودی افکار آزادی‌خواهانه مردم و انداختن جامعه به پرتگاه سقوط، اقدام نشده است. مسدود ساختن دروازه‌های کار و تحصیل به روی دختران و زنان و حذف عمدی آنان از جامعه، افزایش مدرسه‌های دینی، جذب اطفال و جوانان ( دختر و پسر) در مراکز دینی، راه‌اندازی دروسی زیر نام عقیده اما با نصاب آموزشی افراطیت در مکاتب و دانشگاه‌ها، تبلیغ آموزه‌های ضدحقوق بشر یا حقوق مدنی و سیاسی زنان در مساجد، تبدیل مراکز فرهنگی به مکان‌های تعلیمات دگم دینی که زن در همه آن‌ها تنها ابزار و وسیله‌ زاد و ولد است، بدون شک راه را برای نابودی تفکر برابری جنسیتی، جهل و بی‌سوادی، ناآگاهی زنان از حقوق‌شان و عادی‌سازی این فرایند هموار می‌سازد.

۸صبح: اگر مشخصاً به دانشگاهی که شما استاد و مدتی در آن رییس یک دانشکده بودید برویم، وضعیت آن زمان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه بدخشان را با وضعیت امروزی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تابش‌ نور: خوب، وضعیت کلی دانشگاه‌ها و به‌طور ویژه دانشکده‌ها را می‌توان از روی چگونه‌گی رهبری و مدیریت تحصیلات عالی در شرایط حاضر داوری کرد. از گروهی ‌که اندک ارزشی به علم و دانش نمی‌دهد، درکی از نیاز و اهمیت دانش در دنیای معاصر ندارد، دنیا را از عینک مدرسه و دروس دینی می‌بیند و تهی از هر تجربه و تخصصی است، چه انتظاری می‌توان داشت؟ هنگامی‌که رهبری وزارت تحصیلات عالی طالبان همه دستاورد‌هایش را اسلامی‌سازی نصاب، جذب ملاهای مدرسه به جای کادر‌های متخصص، گسترش دانشکده‌های شرعیات و افزایش سه برابری مضامین و واحدهای اسلامی گزارش دهد و همه هم‌وغم‌شان ایدیولوژیک‌سازی دانشگاه‌ها باشد، آشکار است که فاتحه‌ چنین نظام آموزشی خوانده شده است و هیچ اشتراکی میان وضعیت امروز و دیروز محیط‌های اکادمیک وجود ندارد. تمرکز بیش‌تر روی اسلامی‌سازی ایدیولوژیک، فراگیری دوره‌های آموزشی عقیدتی، تغییر سر و صورت استادان و دانشجویان با پوشش سنتی و ریش و کلاه و خالی نگه‌داشتن محیط از عبور و مرور زنان، چهره‌ دانشکده‌ها را تبدیل به مدرسه‌های اسلامی و نهادهای دینی کرده‌ است که برایند آن جز سنت‌گرایی و جزم‌اندیشی چیز دیگری نخواهد بود. کارهای پژوهشی و ایجاد مراکز تحقیقی در دانشگاه‌ها که در زمان جمهوریت در آستانه‌ همه‌گیر شدن و تبدیل شدن به فرهنگ اکادمیک شده بود، دوباره عقب‌گرد مطلق داشته و تا آن‌جایی که گفته می‌شود، پروژ‌ه‌ها و سیمینارهای علمی – پژوهشی دانشجویان به جای کار روی رشته‌های مرتبط، به مسایل دینی و ایدیولوژیک گروه حاکم می‌پردازد. حالا چنین رویکرد استبدادی و تمامیت‌خواه که همه امور را زیر سایه ایدیولوژی حاکم قرار دهد، جز فرار اساتید مجرب و متخصص، مختل‌سازی روند آموزش، از بین بردن کیفیت علمی دانشگاه‌ها و دلسردی و سرخورده‌گی دانشجویان، پیامد دیگری ندارد. دانشگاه‌ها از رسالت اصلی‌شان که تربیت نیروی متخصص و کارآمد است، باز مانده‌اند و به تبع آن دورنمای تاریک و وحشت‌ناکی را آینده‌ افغانستان پیش رو خواهد داشت.

۸صبح: وقتی شما رییس دانشکده بودید، مشخصاً برای بهبود وضعیت آموزشی چه راهکارها و برنامه‌های تازه را روی دست گرفته بودید که امروز خلای آن احساس می‌شود؟

تابش‌ نور: با توجه به این که سیستم در وزارت تحصیلات عالی همانند دیگر اداره‌ها مبتنی بر نظام آموزشی متمرکز یا همان centralized educational system  بود، بیش‌تر فعالیت‌ها در چارچوپ اهداف راهبردی، پالیسی‌های آموزشی و قوانین و مقررات عملی می‌شد. اما خوش‌بختانه فضای آزادی عمل و‌ پیشرفت قوانین تحصیلات عالی منطبق با رویکرد نظام‌‌های آموزشی بروز و مدرن، دست رهبران و مدیر‌ان پایه‌های مختلف را نیز برای بهبود و توسعه‌ فضای اکادمیک تا جایی باز گذاشته بود. من در پهلوی ایجاد کتابخانه به‌خاطر دسترسی سهل دانشجویان در دانشکده، دریافت تاییدی برای بخش شبانه، ایجاد گروه‌ها و کمیته‌های گوناگون کاری میان استادان، کمیته‌های دانشجویی و انجمن علمی – پژوهشی دانشجویان، توجه ویژه روی سهم‌گیری، جرأت دهی و فعالیت‌های دانشجویان دختر داشتم. از آن‌جایی‌ که در مدت وظیفه‌داری‌ام منحیث استاد دانشگاه متوجه بودم که چگونه دختران به خود جرأت نمی­دهند تا از امکانات و حقوق دانشجویی‌شان برابر با پسران استفاده کنند، انگیزه‌ بلند برای کشف استعدادشان داشته باشند و متاثر از فضای تبعیض‌آلود و جامعه‌ سنتی بودند، تا جایی‌ که در استفاده از کتابخانه، گشت‌وگذار در فضای دانشگاه و خارج شدن از دانشگاه باید اجازه می‌گرفتند. همان‌گونه‌ که اشاره کردم، من شدیداً مخالف چنین تبعیض آشکار در برابر دانشجویان دختر بودم و بارها در جلسات رسمی اعتراض کرده بودم. پس از این‌که سمت ریاست دانشکده را گرفتم، یکی از کارهای بنیادین را انگیزه‌دهی و سهیم ساختن دانشجویان دختر در همه فعالیت‌های دانشگاهی برابر با پسران می‌دانستم و برای این‌که خودشان نیز از عوامل افت تحصیلی، کم‌تعهدی و بی‌انگیزه‌گی و بی‌خبری‌شان از نقش تاثیرگذار خود در روند آموزش و توسعه آگاه شوند، پژوهش‌های میدانی روی چالش‌های فراراه دختران در محیط دانشگاه، علل گرایش کم دانشجویان زن به فعالیت‌های دانشجویی، تبعیض در رویکردهای اکادمیک، فرصت‌های موجود و چگونه‌گی استفاده بهینه از آن و غیره موارد را راه‌اندازی کرده و نتایج آن را در چهارچوب پروژه‌های صنفی همه‌گانی می‌ساختم. این رویه‌ اکادمیک منتج به نتایج ملموس و مثبتی شده بود. چون از یک‌سو دانشجویان دختر را نسبت به مسوولیت‌ها و حقوق خودشان آگاه می‌ساخت و جرأت و انگیزه ابراز چالش‌ها را برای‌شان مساعد می‌کرد، از سوی دیگر چالش‌های نهادی وجود تبعیض و دوگانه‌گی رفتاری برای همه دانشگاهیان آشکار می‌شد.

۸صبح: در زمانی که شما استاد دانشگاه بدخشان بودید، گزارش‌های زیادی از حضور گروه‌های بنیادگرا چون حزب تحریر در این دانشگاه منتشر شده بود. به نظر شما چه چیزی در این دانشگاه وجود داشت که بستر را برای جلب جوانان به گروه‌های تروریستی مساعد می‌ساخت و آنان از درس و آموزش مدرن استفاده می‌کردند، اما به تبلیغ بنیادگرایی می‌پرداختند؟

تابش نور: سوگمندانه تاریخ چند دهه‌ افغانستان پر است از سوءاستفاده و دربند کشیدن جوانان برای رسیدن به اهداف و تحقق آمال سازمانی و بقای سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی گروه‌های گوناگون افراطی و قدرت‌طلب! دولت، جامعه‌ و فضای علمی و دانشگاهی که نتواند برای جوانان هویت خودی، آموزش مطلوب و بروزشده، زمینه برای جذب در بازار کار و منزلت و‌ وقار اجتماعی فراهم کند، خودبه‌خود عرصه را برای سربازگیری و تسلیمی نیروی جوان به گروه‌های افراطی باز گذاشته است. در بیست سال گذشته جمهوریت، در پهلوی پیشرفت‌ و دستاورد در زمینه‌های مختلف، نبود نهادهای کارا همانند احزاب، جامعه‌ مدنی، رسانه‌ها و دولت قوی که جوانان را در خود جا داده و به آنان هویت دهد تا آنان خود واقعی‌شان را بیابند، باعث سرخورده‌گی و نارضایتی از شرایط گردید و اوضاع را به نفع اهداف گروه‌های افراط‌گرا تغییر داد. افکار تندرو و دیدگاه‌های افراطی در محیط‌های آموزشی به شمول دانشگاه‌ها را می­توان از پیش‌زمینه‌های دیگری چون فضای مذهبی سنتی خانواده‌ها در افغانستان، موجودیت مدرسه‌های بی‌شمار با حمایت مالی قوی که منابع تمویل‌شان نامشخص است، فقر و بیکاری خانواده‌ها و خاستگاه ضعیف طبقاتی جوانان متاثر دانست. چالش‌های ذکر شده در دو دهه‌ گذشته پیوند چندسویه‌ و پیچیده‌ای با هم داشتند که باعث می­شد جوانان نخست برای هویت‌یابی، خودنمایی شخصیتی و رهایی از فقر، و بعد‌ها با ایدیولوژی ضدنظام‌های مردم‌سالار و غرب‌ستیزی به صحنه بیایند و با راست‌پنداری خود و غلط‌پنداری مطلق مقابل، زمینه را برای همه‌گانی ساختن و بقای افکارشان آماده کنند.

دانشجویانی که وارد دانشگاه می‌شدند، از یک سو ذهنیت سنتی مذهبی که در خانواده با آن پرورش یافته بودند، بستر مساعدی را برای جذب شدن در گروه‌های افراطی در بیرون دانشگاه که آزادانه در مدارس و موسسات مذهبی فعالیت می‌کردند، برای آنان هموار می­کرد و از سوی دیگر ناداری، خاستگاه ضعیف اجتماعی و خودکم‌بینی باعث می‌شد تا مراکز دینی را جایی برای خودیابی تصور کنند. ساعاتی‌که از سوی این گروه‌ها برای جلب و جذب و تغییر اذهان جوانان سپری می‌شد، به مراتب بیش‌تر از ساعات گذرانده در محیط دانشگاه و فضای درسی می‌بود و طبیعتا‌ً برایند موثرتری‌ نیز می‌داشت. ‌هرچند محیط‌های اکادمیک به شمول دانشگاه بدخشان خود عامل پرورش گروه‌های افراطی نبودند، اما فضای ترسیمی دانشگاه در مغایرت محض با باورهای افراط‌گرایانه نبود. عده‌ای از اعضای کادر علمی خود عضویت گروه‌های اسلام‌گرا چون حزب‌ تحریر و جمعیت اصلاح را داشتند و همین‌گونه کنش‌های فکری برخاسته از جدایی دانش و‌ دانشگاه از ایدیولوژی در حوزه‌ علوم ‌اجتماعی را برچسب سکولاریسم و غرب‌گرایی می‌زدند که این خود باعث جرأت‌گیری و رشد افکار و علنی‌سازی فعالیت‌های گروه‌های نام‌برده می‌شد.

۸صبح: شما از دانشگاه بدخشان فعلاً چه اطلاعی در دست دارید؟ وضعیت در آن ‌جا چگونه است؟ کمی با جزییات توضیح دهید.

تابش‌ نور: زمانی‌که پیوند‌های اکادمیک و رسمی با سازمانی از میان می‌رود، دیگر حس تعلق نیز کمرنگ می­شود و اطلاعات و آگاهی از چگونه‌گی‌ وضعیت به آن شکلی که در زمان حضور فزیکی به دست می­آمد، از میان می­رود. اما در هر حال، از فحوای رویتی و کنش همکاران و درک اوضاع نابسامان همه دانشگاه‌های افغانستان می­توان وضعیت دانشگاه بدخشان را نیز قیاس کرد و در مورد آن سخن گفت. بعد از حاکمیت گروه طالبان، همه سیستم‌های اداری و علمی برای پذیرش کادرها، نصاب درسی، آموزش و تدریس، ارتقای علمی و اعتبار اکادمیک جای خود را به روش‌های نااصول‌مند و غیرمعیاری سپرده و دیکتاتوری و فشار شدید روی همه جوانب دانشگاهی تا جایی ا‌ست که مبادا رفتار اکادمیکی از سوی استاد صاحب‌ اندیشه‌ای سر بزند و نسل دانشجو را آزاده، پرسش‌گر و ستیزه‌جو با حاکمیت مستبد به بار بیاورد. خسته‌گی مبهم از ظاهر نامرتب و غیراکادمیک که ناشی از دیکته‌ ملاگرایی وزارت تحصیلات عالی طالبان است، در نوع پوشش و رفتار اعضای دانشگاه‌های کشور به روشنی قابل توجه است. اما درد چنین سلطه‌‌ استبدادی و آشفته‌گی نظام تحصیلات عالی بیش‌تر بر شانه‌های اساتید و دانشجویانی است که پیش از حاکمیت گروه حاکم پرسیدن، تفکر کردن و آزاداندیشیدن را به دور از تحمیل‌گری هر نوع ایدیولوژی می‌دانستند و ساحت تفکر و دانش را با خردورزی و تفکر انتقادی پیوند می‌دادند. از سوی دیگر، سلطه‌‌ استبداد دانشگاهی، منع آموزش دختران و‌ پرورش نسل جدید همسو با افراطیت، رنگ و بوی قومی دارد. چون حضور پررونق دختران و پسران در جامعه، تساوی جنسیتی و رویکرد علمی دانش و دانشگاه برای همه، از ایده‌ها و رویه‌ فکری مناطق غیر از جنوب کشور در زمان جمهوریت بود. اندیشه‌ طالبانی بنیادی در همه عرصه‌های زنده‌گی آن مردم به شمول عدم آموزش دختران وجود داشت و نیازی برای منع و ایجاد محدودیت وجود نداشت. اما بدبختانه بار این ستم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بر دوش دیگران غیرقابل تحمل شده است.

۸صبح: طالبان در دو سال گذشته با اتخاذ رویکردهای مشخصی در نظام تحصیلی، بنیاد معرفتی خود را به نمایش گذاشته‌اند. چه فکر می‌کنید که طالبان می‌توانند تناقض‌های باورهای ایدیولوژیک خود را با دانش مدرن و علم حل کنند یا از دانشگاه‌ها مدرسه‌هایی که خود در آن‌ها درس خوانده‌اند ساخته خواهد شد؟

تابش نور: زمینه‌ و بستر‌های باورهای رادیکالیستی گروه طالبان نه تنها در دو سال گذشته، بلکه از سه دهه بدین‌سو کاملاً مبرهن و روشن است. پیشرفت، ترقی، اعتلا، نوگرایی، خردپروری، فرهنگ شهرنشینی، تعامل‌گرایی، آزادی‌های مدنی و مردم‌سالاری‌ که طی دو دهه اندکی پرورش یافت، با تفکر بنیادگرایانه طالب بیگانه و در تقابل است. از‌این‌رو آشکار است که آنان نه‌تنها که هیچ نیتی برای آشنایی با دانش مدرن ندارند، که آن را نیاز جامعه و حاکمیت و اقتدارشان نمی‌دانند. حل ساختن تناقضات ایدیولوژیک با دانش مدرن خود بسته‌گی به سطح آگاهی افراد، محیط اجتماعی و فرهنگی که فرد در آن آموزش و پرورش یافته، میزان آگاهی و آشنایی با دنیای مدرن و دانش روز و پذیرش و همسویی با باورها و ایده‌های متنوع و متفاوت است که مکتب فکری طالب و تفکر طالبانیسم با این خصیصه‌ها به شدت بیگانه می‌نماید و با چنین فرایندی مقاومت و مخالفت می‌کند. گروه طالبان از طریق دشمنی با پدیده‌های عقلانی و فراگیری دانش روز به این باور رسیده است که با رویکرد یکسان‌سازی مذهبی، ترویج رادیکالیسم دینی، نهادینه‌سازی تبعیض جنسیتی، منع شکل‌گیری نهادهای مدنی و تخریب نظام‌ مردمی، راه را برای برده‌خویی، بی‌سوادی، فقر اطلاعاتی و در نهایت بنیادگرایی هموار می‌سازند. طالبان تنها در پی راه‌اندازی مدارس دینی و تبدیل دانشگاه‌ها به مراکز بنیادگرایی‌اند. یکی از خاستگاه‌های فکری طالبان این است که انسان نیاز دارد فقط علم دین بیاموزد و باقی نیاز شرعی و اخروی به پرداختن به مهارت‌های روز و دانش مدرن نیست. پس حاصل استمرار و تداوم حاکمیت این گروه تولید نسل فاقد مهارت، سرخورده و بی‌دانش است که هیچ درکی از واقعیت دنیای امروز و توان‌مندی تولید و جذب در بازار کار و پیشبرد روال عادی زنده‌گی را ندارند و هرازگاهی اگر با چنین سختی‌ها روبه‌رو شوند، راهی جز پیوستن به گروه‌های افراطی و سرباز جنگ‌های نیابتی شدن ندارند که رشته‌ رهبری آن در دست بیگانه‌گان‌ و سودجویانی‌ است که ماندگاری خویش را در انداختن جامعه در جهل و تاریکی می‌بینند و از فروپاشی و بحران جامعه ما به سود اهداف مافیایی خویش بهره می‌برند.

آشکار است که ادامه‌ حیات این گروه برای سال‌های بیش‌تر منطقه و جهان را از افراطیت و وحشت پر خواهد کرد و کشورهایی که امروز بنابر هر دلیلی از طالبان حمایت می‌کنند، در فردای نه چندان دور عرق شرم از پیشانی‌شان جاری خواهد شد و از کرده خود پشیمان خواهند شد.

یادداشت: مصاحبه روزنامه‌ی وزین هشت صبح با محترم استاد مژده تابش نور از اعضای مؤسس کانون آزادی و توسعه
منبع
روزنامه‌ی هشت صبح

در خبرنامه ثبت نام کنید و مطالب را از طریق ایمیل دریافت کنید