کانون آزادی و توسعه روز شنبه ۲۰ اپریل ۲۰۲۴ میزبان برنامهی افتتاح کانون و همایش یک روزهای در تالارسنای دانشگاه لندن زیر عنوان «افغانستان به کدامسو میرود؛ ارزیابی بحران سیاسی، امنیتی و حقوقبشری» بود. در این نشست تعدادی از شخصیتهای سیاسی، فرهنگی، فعالان مدنی، اهل رسانه و اعضای کانون در بریتانیا ودیگر اعضا به صورت آنلاین اشتراک کردند.
نشست به مدیریت و گردانندگی محترم حامد علمی از شخصیتهای مشهور فرهنگی و رسانهای کشور و با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید توسط محترم قاری عبید حبیبی آغاز گردید.
آقای علمی با مطرح کردن اصل ضرورت و نیاز به یک کانون علمی، فرهنگی، پژوهشی و سیاسی در این مرحله برای تولید فکر و اندیشه، از تأسیس کانون استقبال کرد و افتتاح کانون را به اعضا و رهبری آن تبریک گفت.
سپس دکتر مجیب الرحمن رحیمی رییس دورهای کانون آزادی و توسعه در بارهی کانون، انگیزهی تأسیس و اهداف و برنامههای آن صحبت کرد. دکتر رحیمی تشریفآوری سخنرانان و مهمانان را به نمایندگی از کانون خوشآمدید گفت. دکتر رحیمی در صحبتهای مقدماتی خود گفت با سقوط نظام جمهوری و بهقدرت رسیدن دوبارهی طالبان در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ دور جدیدی از تنش، تقابل، مقاومت و نبردهای مسلحانه در کشور آغاز گردید و بحران سرزمین ما وارد مرحلهی جدیدی شد.
دکتر رحیمی همچنان افزود که طالبان با لغو قانون اساسی و نقض حقوق بنیادین شهروندان بهویژه زنان، افغانستان را به پناهگاه و مرکز آموزشی دهشتافگنان منطقهای و بینالمللی تبدیل کردهاند و باردیگر صلح و امنیت منطقهای و جهانی از خاک افغانستان مورد تهدید جدی قرار گرفته است.
دکتر رحیمی در بخش دیگر از صحبتهای خود گفت که اعمال سیاستهای تبعیضآمیز طالبان زیر نام اسلامیت و افغانیت وحدت و همبستگی اقوام را خدشهدار ساخته، کثرتگرایی و آزادیهای سیاسی-مدنی را لغو و شیرازهی اقتصادی کشور را آسیب جدی زده است.
دکتر رحیمی همچنان افزود که در این مرحله دو گفتمان و دو جریان کلان در افغانستان وجود دارد: گفتمان استبدادی، انحصارگرا و غیردموکراتیک طالبانی، و گفتمان ملی، دموکراتیک، فراگیر و همهشمول. وی افزود که طالبان که با زور افغانستان را اشغال و قدرت را غصب کردهاند، آمادهی هیچنوع مذاکره و بحث با مخالفان سیاسی و نظامی خود نیستند و با اعمال سیاستهای خشن به تحکیم پایههای نظام استبدادی خود ادامه میدهند. دکتر رحیمی افزود: اما جریانهای مخالف طالبان به رغم اختلاف و تفاوت دیدگاه میتوانند با توافق روی ارزشهای کلان ملی چون نظام جمهوری، اصل انتخابات، احترام به حقوق اساسی شهروندان و… جبههی کلان مشترک ملی علیه وضعیت موجود تشکیل دهند.
دکتر رحیمی همچنان علاوه کرد که بهدلیل سیاستهای افراطی طالبان و با توجه به اینکه طالبان در شرایط کنونی به مخالفان سیاسی خود جز «بیعت» و «تسلیمی» در بدل زندگی یا اسارت در سایهی امارت حق دیگری قایل نیستند، بسیج ملی و مبارزۀ تمام عیار در تمام عرصههای نرم و سخت علیه رژیم طالبان را یک وجیبهی دینی-ملی، و ضرورت اساسی خواند تا نظام غیر اسلامی و غیر انسانی ساقط گردد و زمنیهی تشکیل نظامی برخاسته از ارادهی مردم با مشارکت واقعی تمام جریانها و اقوام کشور فراهم گردد.
دکتر رحیمی افزود که با درک این وضعیت و واقعیتها جمعی از چهرههای سیاسی، دانشگاهی، فرهنگی، متخصص و متعهد به منافع مردم، و با درنظرداشت تجربههای تاریخیـ سیاسی، بعد از بحث و رأی زنیهای لازم، تصمیم گرفتند تا برای حمایت از ارزشهای معنوی، آزادی، حقوق بشری، کثرتگرایی و به هدف روشنگری، توسعهی ظرفیتهای انسانی و بسیج افکارعمومی در دفاع از مبارزات عدالتخواهانه و آزادیبخش برای آزادی کشور از اشغال و سلطهی تحجر و عقبگرایی و برای ایجاد نظام مردمسالار کانون آزادی و توسعه را تأسیس نمایند.
دکتر رحیمی در بارهی فعالیتهای این نهاد گفت: کانون برای دستیابی به آزادی، عدالت اجتماعی، برابری، صلح پایدار، توسعه و رفاه، در عرصههای زیر فعالیت میکند:
1. روشنگری، نقد و تولید اندیشه؛
2. مبارزه فکری برای دست یافتن به آزادی، برابری، عدالت و مردمسالاری؛
3. حمایت و پشتیبانی از مبارزات آزادیبخش مردم افغانستان؛
4. مبارزهی فکری و فرهنگی با تروریسم و افراطگرایی؛
5. ریشهیابی منازعات کشور و ارائهی راهحلهای معقول برای دستیافتن به صلح دایمی و پایدار؛
6. انسجام و بسیج متخصصان و نیروهای عدالتخواه؛
7. فعالیتهای فرهنگی، آگاهیبخشی و آموزشی برای تنویر اذهان عامه؛
8. حمایت و ترویج حقوق بشر، به ویژه حقوق زنان، مردمسالاری و حاکمیت قانون؛
9. راه اندازی و پیشبرد برنامههای پژوهشی در گسترهی تاریخ و نقد تاریخنویسی غیرحرفهای؛
10. و برگزاری برنامههای فرهنگی و نشر آثار و نوشتههای روشنگر و آگاهیبخش.
دکتر رحیمی افزود: کانون با تأکید بر امر فرهنگی- سیاسی مبتنی بر پژوهش، آگاهی و دادخواهی برای رسیدن به اهداف متعالیهای که در بالا بیان گردید، تلاش و مبارزه میکند و از مبارزات فراگیر تمام جریانها علیه اشغال کشور حمایت و از هرنوع هرنوع همکاری و همسویی با جریانها و نهادهای همسو در این مسیر استقبال میکند.
دکتر رحیمی در بخش اخیر صحبتهای خود گفت که اعضای کانون در افغانستان، پاکستان، ایران، امریکا، اروپا، کانادا، آسترالیا، ترکیه و چند کشور دیگر حضور دارند و با کار و تلاش مشترک به فعالیتهای هدفمند و سازمانیافتهی خویش برای تحقق اهداف کانون ادامه میدهند.
آقای رحیمی همچنان علاوه نمود که با در نظرداشت شرایط کنونی، نام تعدادی از اعضای کانون اینجا ذکر و نام سائر اعضا در یک فرصت و زمان مناسب اعلان میگردد. او از محترم آثارالله حکیمی، حمیرا ثاقب، دکتر داوود عرفان، دکتر روح الله امین، دکتر سید مسعود حسینی، استاد شفیق الله شفیق، صارمه افضلی، عبدالله آزاده خنجانی، دکتر مجیب الرحمن رحیمی، مجیب مهرداد، استاد مژده تابش نور و نبی ساقی بهعنوان اعضای مؤسس کانون نام برد.
سپس جلسهی اول همایش «افغانستان به کدامسو میرود؛ ارزیابی وضعیت سیاسی، امنیتی و حقوقبشری» زیر عنوان «ارزیابی بحران سیاسی و امنیتی افغانستان» به گردانندگی محترم دکتر کامبیز رفیع آغاز گردید.
اولین سخنران این بخش، محترم دکتر امین احمدی استاد، رییس و موؤسس دانشگاه ابن سینا و عضو هیأت مذاکره کننده جمهوری اسلامی افغانستان در مذاکرات دوحه بود. دکتر امین احمد صحبتها و یافتههای خود را زیر عنوان «طالبان و بحران مشروعیت» ارایه کرد.
دکتر احمدی در صحبتهای خویش پایههای مشروعیت طالبان را در دو بعد داخلی و بینالمللی به ارزیابی گرفت. دکتر احمدی مشروعیت داخلی را پیچیده خواند و تاکید کرد که مشروعیت داخلی برپایهی پذیرش حکومت و فرمانبری از آن از سوی شهروندان به اساس رضایت و اقناع شکل میگیرد. آقای احمدی افزود اما اطاعت و فرمانبری به اساس ترس یا عادت به معنای مشروعیت نیست.
دکتر احمدی در بارهی منابع مشروعیت گفت، ما سه گونه منبع مشروعیت داریم. یک، عقلانی و قانونی. دو، منابع سنتی که دینی یا قبیلهایاند. سه، منابع شبهمدرن که استوار بر رهبری کارازماتیک و ایدیولوژیهای حکومتی است.
دکتر احمدی با طرح این سوال که طالبان از کدام مشروعیت برخورداراند گفت، طالبان مشروعیت عقلانی و قانونی را قبول ندارند و مشروعیت عقلانی و قانونی در قاموس طالبان وجود ندارد. وی همچنان علاوه کرد که طالبان از مشروعیت شبهمدرن نیز برخوردار نیستند. دکتر احمدی افزود، منبع اصلی مشروعیت طالبان دینی و عرفی است. طالبان در این زمینه بر اصل دین و فرهنگ افغانی تأکید میکنند. وی همچنان علاوه کرد که در بخش استفاده از فرهنگ افغانی برای کسب مشروعیت طالبان موفق نیستند و در این راستا از ممنوعیت تحصیل زنان زیر نام عنعنه و فرهنگ افغانی از سوی طالبان نام برد که با مخالفت ساکنان ولایتهای مختلف کشور مواجه شده است. دکتر احمدی افزود که عمدهترین بحث طالبان مشروعیت دینی است. طالبان مدعیاند که نظام شرعی را قایم ساختهاند و به این اساس مشروعاند. دکتر احمدی تأکید کرد که تطبیق شریعت یک بخشی از نظام شرعی است نه کلیت آن و در باب مشروعیت دینی این سوال اساسی را مطرح کرد که طالبان چگونه حق اعمال حاکمیت را از خداوند به دست آوردهاند؟ آیا خداوند با برقراری رابطهی مستقیم به طالبان چنین صلاحیتی به آنان داده است؟! دکتر احمدی کسب مشروعیت از طریق غلبه و غصب قدرت را خلاف قرآن و احادیث دانست. دکتر احمدی با مطرح کردن بحث پلولاریسم مذهبی و پلورالیسم اجتهادی در کشورهای اسلامی حکومتهایی را مشروع دانست که از طریق انتخابات و ارادهی مردم بهقدرت برسند و با مراعات تفکیک قوا دست به تقنین بزنند.
دومین سخنران جلسهی اول، آقای احمد ضیاء سراج رییس پیشین امنیت ملی افغانستان بود. آقای سراج در صحبتهای خود زیر عنوان «افغانستان زیر سلطهی طالبان؛ نقطهی اتصال و همکاریهای منطقهای یا سیاهچالهای امنیتی و تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی» بیان داشت که حضور نیروهای بینالمللی در تضاد با منافع کشورهای منطقه قرارداشت و کشورهای منطقه از طالبان بهعنوان ابزار برای بیرون ساختن امریکا و نیروهای بینالمللی از منطقه استفاده کردند. آقای سراج علاوه نمود که امریکا و نیروهای بینالمللی برای حضور در افغانستان علاقمندی نشان نمیدادند. این نیروها برای ضربه زدن تروریسم به افغانستان آمدند. اما وقتی تروریسم و پایگاههای آنان به پاکستان انتقال کرد امریکا و نیروهای بینالمللی در جنگ با آنها از خود جدیت و علاقمندی نشان ندادند و بیشتر به قطع شاخهها پرداختند تا قطع ریشهها و منابع. آقای سراج افزود که نیروهای بینالمللی در سال ۲۰۰۵ تصمیم بیرون شدن از افغانستان گرفتند و مذاکرات خود با طالبان را در این مرحله آغاز کردند. وی همچنان علاوه کرد که نیروهای بینالمللی چه توافقنامه دوحه امضا میشد و چه امضا نمیشد از افغانستان بیرون میشدند.
آقای سراج ابهام در درون حکومت افغانستان را در مسایل کلان یکی از چالشهای عمده در امر ثبات، مبارزه با دهشتافگنی و حکومتداری و دستیافتن به صلح و ثبات منطقهای خواند. وی در این راستا از معضل مرز دیورند میان افغانستان و پاکستان نام برد و این را یکی از عمدهترین مسايل بحران میان دو کشور خواند. وی علاوه کرد با بهرسمیت نشاختن مرز کشوری دشوار است ادعای دوستی با این کشور کرد. در بحث دستیافتن به صلح و ثبات منطقهای و تنش با جمهوری اسلامی ایران آقای سراج از سرمایهگذاریهای عمده روی بندهای عمدهی برق و آب در امتداد مرز افغانستان و ایران نام برد و افزود که این سیاست به تنش میان ایران و افغانستان دامن زد. آقای سراج علاوه نمود که ایران فکر میکرد این سیاست غربیها است و با استفاده از حکومت افغانستان میخواهند آب را بر ایران قطع کنند.
آقای سراج در بخش دیگر از صحبتهای خود گفت که تصمیمها در حکومت افغانستان انفرادی بود و این امر فاصله میان حکومت و مردم را افزایش داد.
آقای سراج علاوه کرد که اکنون در یک نظمنوین جهانی قرار داریم و در این نظمنوین در سطح آسیا برای امریکا و غرب مهار چین یک اصل است تا امر دیگری. وی افزود که در نزاع در آسیا کشورهای منطقه تلاش میکنند امریکا را از منطقه بیرون کنند و در این نظم برای امریکا امنیت اسرائیل در خاورمیانه از اهمیت فوقالعاده برخوردار است تا کشورها و مناطق دیگر. آقای سراج علاوه کر که در نزاع در آسیا و منطقه گروههای نیابتی از اهمیت و نقش برجستهای برخوردار اند.
آقای سراج افزود که گروههای تروریستی از بیرون شدن امریکا و ائتلاف بینالمللی استفاده کردند و از افغانستان بهعنوان یک مرکز استفاده میکنند. او در این راستا از القاعده، بوکو حرام، الشباب و دیگر گروههای منطقهای و فرامنطقهای نام برد که در همکاری با حاکمیت در افغانستان مستقر شدهاند و برای اهداف فراتر از افغانستان فعالیت میکنند. آقای سراج علاوه کرد که خشونت برای این گروهها یک شغل محسوب میگردد و هر بازیگری با پول و امکانات مادی میتواند از این گروهها به نفع سیاستهای خود استفاده کند. او از عملیاتهای دهشتافگنانهی اخیر در منطقه بهعنوان نمونههایی از این رویکرد یاد کرد.
در مورد اینکه آیا افغانستان زیر سلطهی طالبان میتواند به مرکز تعامل اقتصادی تبدیل گردد آقای سراج گفت که حکومت طالبان مشروعیت ندارد و امضای هر قرارداد با این رژیم مشروع نیست و هیچکشوری آماده نیست با طالبان وارد تعامل و سرمایهگذاری کلان در این پروژههای بزرگ شود و طالبان خود توان سرمایهگذاری در این بخش را ندارند.
آقای سراج در نتیجهگیری خود تأکید کرد که طالبان به چالش عمده امنیتی برای منطقهای و فرارتر از منطقه تبدیل میشوند و وضعیت بحرانیتر از این میشود. او راه مقابله با وضعیت را عزم و اراده مردم افغانستان دانست و بر بسیج و انسجام ملی تأکید کرد. او گفت با شریعت طالبانی ۹۹٪ مسلمانان جهان نا آشنا هستند و به این اساس رژیم طالبان را میتوان هرچی نامید غیر از اسلامی و طالبان نمیتوانند با این باورهای خود مشروعیت دینی جریانهای مخالف خود را زیر سوال ببرند.
سخنران سوم این نشست محترم خانم فوزیه کوفی سیاستمدار، فعال حقوق زنان، نماینده پیشین مجلس نمایندگان و رهبر موج تحول بود. خانم کوفی در صحبتهای خود در بارهی «راههای بیرون رفت از بحران کنونی و چشمانداز آینده» از تأسیس کانون آزادی و توسعه و تلاش برای ایجاد روایت بومی استقبال کرد. خانم کوفی در ادامهی صحبتهای خود گفت، سقوط جمهوریت یک فاجعه بود اما در عین زمان یک فرصت نیز است تا روی مسائل کلان صحبت کنیم، یکدیگر را تحمل کنیم و بهتوافق برسیم.
خانم کوفی کار سیاسی و تعهد بهکار سیاسی را لازمهی رسیدن بهتوافق ملی دانست و تأکید کرد که سیاستمداران افغانستان باید با واقعبینی به مسائل نگاه کنند و به قضایا بپردازند. خانم کوفی عدم توافق میان حوزهی غیر طالبان، روی یک چشمانداز روشن را عمدهترین مشکل در این مرحله دانست و تأکید کرد که لازم است روی مسائل کلان و چشمانداز آینده و روی مسائل اختلافبرانگیز بهتوافق برسیم و سپس به اجماع.
خانم کوفی افزود سیاستمداران برنامهها و راههای خود را دنبال میکنند و روی یک طرح و روایت واحد توافق ندارند. خانم کوفی در بخش دیگر از صحبتهای خود گفت، نظام و قدرت در افغانستان غیرممترکز است و باید نظام و ساختار جامعه به اساس این واقعیت شکل بگیرد و تلاش برای تحمیل نظام متمرکز را یکی از چالشهای عمده در کشور خواند.
خانم کوفی نقش زنان را در مبارزات رهایی بخش علیه طالبان برجسته خواند و بر ایجاد یک روایت واحد، جدید و بومی برای افغانستان متکثر و متنوع برای عبور از بحران کنونی تأکید کرد.
سخنران اخیر جلسهی اول دکتر داوود عرفان بود. آقای عرفان در صحبتهای خود به «بررسی لایههای سهگانهی داخلی، منطقهای و بینالمللی بحران امنیتی افغانستان» پرداخت. آقای عرفان در بعد لایهی داخلی گفت، بازیها در افغانستان بیشتر بازیهای امنیتی-استخباراتی است تا سیاسی. وی فرهنگ سیاسی مردم افغانستان را متکثر و منازعهگرا و جزیرهای خواند و افزود که افغانستان جامعهای با شکافهای اجتماعی فعال، فراگیر و عدیده است. آقای عرفان شکستهای پیاپی نظامها در کشور را یکی دیگر از عوامل برجستهی ناامنی و بیثباتی در افغانستان خواند.
در بخش لایههای منطقهای به بحث ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک پرداخت و پیامدهای آن را برای افغانستان بهعنوان منطقهی عایق به بررسی گرفت. دکتر عرفان افغانستان را با نظامهای امنیتی حاکم بر منطقه بیربط خواند و افزود که موقعیت افغانستان برخلاف ادعای رهبران آن همیش به ضرر این کشور تمام شده است.
آقای عرفان در بخش دیگر از صحبتهای خود افزود که افغانستان در این مرحله نقش زبالهدان امنیتی را ایفا میکند. وی افزود که در مقاطعی برخی از کشورهای دیگر نقش زبالهی امنیتی را ایفا میکردند اما حالا افغانستان نقش این زبالهدان امنیتی را ایفا میکند و کشورهای منطقه نیز تلاش میکنند زبالهها را به اینسوی بفرستند.
در بخش لایهی بینالمللی آقای عرفان گفت افغانستان نقطهی تنازع و تقابل لیبرال دموکراسی و اسلام سیاسی است. آقای عرفان باتلاق و خلأ امینتی بعد از خروج نیرهای بینالمللی را عامل دیگر بحران خواند و افزود که کشورهای منطقه در صدد ایجاد کمربندهای امنیتی در منطقهاند و از تلاش روسیه برای ایجاد چنین کمربندی در منطقه نام برد. دکتر عرفان علاوه کرد که احتمال دارد چنین کمربند امنیتی به بخشهایی از خاک افغانستان نیز امتداد یابد.
آقای عرفان راه حل بحران امنیتی در افغانستان را درگرو این سه لایه خواند و تاکید کرد که مردم افغانستان به تنهایی نمیتوانند این مشکل را حل کنند و برای بیرون رفت از بحران نیاز به تعامل میان این سه لایه حتمی است.
در بخش پرسش و پاسخ در پایان این نشست اشتراک کنندگان سوالهای خود را مطرح کردند و سخنرانان به این پرسشها پاسخ دادند.
بخش دوم همایش به مدیریت و گردانندگی خانم شهیره کریمی زیر عنوان « طالبان؛ حکومت داری و ادامهی مبارزات مدنی» آغاز گردید. خانم کریمی در ابتدای صحبتهای خود تأسیس کانون را تبریک گفت و تأکید کرد که رژیم طالبان با اعمال سیاستهای تبعیضآمیز یک رژیم انحصارگرا را در کشور تأسیس کرده و به ظلم و ستم علیه مردم افغانستان به ویژه زنان کشور ادامه میدهد. خانم کریمی برگزاری نشستهای علمی و تحلیل وضعیت را برای یافتن راه حل عقلانی از نیازهای مرحلهی کنونی دانست.
اولین سخنران جلسهی دوم، بانو میترا مهران فعال حقوق زنان و جامعهی مدنی بود. خانم مهران زیر عنوان «طالبان و ادامهی سیاستهای اپارتایدجنسیتی» به بحث جرمانگاری و به رسمیت شناختن اپارتایدجنسیتی در افغانستان زیر سلطهی طالبان از سوی جامعه جهانی و سازمان ملل متحد پرداخت. خانم مهران این حرکت را برخاسته از خواستها و چشمدیدهای زنان مبارز افغانستان خواند و علاوه نمود که این حرکت اکنون فراگیر و جهانی شده و مورد حمایت سازمانها و شخصیتهای مهم بینالمللی قرار دارد.
او گفت ده کشور عضو سازمان ملل دیدگاههای خویش را در مورد جرمانگاری اپارتاید جنسیتی ارایه و از این حرکت حمایت کردهاند. خانم مهران افزود که طالبان با اعمال سیاستهای تبعیضآمیز بهصورت نظاممند علیه زنان و حذف آنان اقدام کردهاند و بیشترین فرمانهای رهبر طالبان علیه زنان و حذف حقوق آنان صادر گردیده است.
خانم مهران علاوه کرد که طالبان تمام تلاشها و دستاوردهای دو دههی پسین را برای بهبود وضع زنان و وضع قوانین در حمایت از زنان لغو و به ظلم و شکنجه خود علیه زنان ادامه میدهند. وی افزود که سیاستهای طالبان منتج به حذف کامل زنان از جامعه گردیده و به زنان کشور آسیبهای فراوانی وارد کرده است.
خانم مهران علاوه کرد که هدف از تلاشهای آنان برای بهرسمیت شناخته شدن اپارتایدجنسیتی و جرمانگاری آن از سوی سازمان ملل و جامعهی بینالمللی محاسبه، محاکمه و پاسخگو ساختن طالبان و اعمال فشار مضاعف بر این گروه میباشد. خانم مهران افزود که چنین اقدامی زمینه بهرسمیت شناختن طالبان را محدود میسازد و میتواند منجر به وضع تعزیرات و در فرجام اقدام سازمان ملل و شورای امنیت علیه طالبان گردد.
سخنران دوم این جلسه محترم استاد عبدالحی خراسانی نویسنده، پژوهشگر و دپلومات پیشین بود که در بارهی«عنصر هویت و چشم انداز تقابل و تعامل بین گفتمان رسمی و گفتمان تمدنی در افغانستان» سخن گفت. آقای خراسانی گفت که مشکلات عمدهی کشور ریشه در گفتمان رسمی از آغاز تأسیس افغانستان دارد. وی علاوه کرد که مبنای دولتسازی در افغانستان برقومیت گذاشته شد و معنای این حرکت این بود که باید با گذشتهی اساطیری منطقه و تمدن آن قطع رابطه میشد و الا چنین هویتی نمیتوانست شکل گیرد. آقای خراسانی در این راستا به گذشتهی شکلگیری ناسیونالیسم در افغانستان و سیاستهای رسمی برای قومیسازی سیاست و فرهنگ پرداخت.
آقای خراسانی در بخش دیگر از صحبتهای خود علاوه کرد که دنبال کردن سیاست قومی در کشوری با فرهنگ متکثر بهمعنای فاشیسم در سیاست است و برای نمونه از سیاستهای قومی میان جریان چپ و مجاهدین بعد از به قدرت رسیدن نام برد. آقای خراسانی افزود، طالبان ادامهی همان سیاست است اما خطرناکتر از پیش چون از دین در اعمال سیاستهای قومی خود استفاده ابزاری میکند. آقای خراسانی گفت روایت رسمی امالفساد و رأس مشکلات افغانستان است.
آقای خراسانی در بخش دیگر از صحبتهای خود علاوه کرد، این نوع سیاست در دوران جمهوریت نیز ادامه داشت و جمهوریت نیز دموکراسیای میخواست که نتیجهاش ادامهی سیاست قومی باشد و نمونهی آن را میتوان در بردهای انتخاباتی دکتر عبدالله عبدالله و مخالفت حاکمان وقت مشاهده کرد.
آقای خراسانی گفت در تقابل با این گفتمان رسمی ما نسخهی تمدنی ارایه میکنیم و نه نسخهی قومی. آقای خراسانی در صحبتهای خود از چهار عنصر گفتمان تمدنیای نام برد که میتواند به جای روایت رسمی مطرح گردد. یک، زبان فارسی. او فارسی را زبان تمدن، علم، فرهنگ، شعر و تجارت در منطقه خواند. دو، عنصر خردگرایی و عقلگرایی که ریشه در تاریخ این حوزه دارد و آقای خراسانی آن را عقلگرایی ایرانشهری نامید. او از مذهب حنفی و اسماعیلی بهعنوان نمونههای این جریان در تمدن اسلامی نام برد. سه، عرفان خراسانی. او عرفان خراسانی را نماد تسامح، انسانیت، وارستگی، فردگرایی و و عشق خواند. چهار، خراسان. وی خراسان را بهجای افغانستان پیشنهاد کرد. آقای خراسانی افزود که این تحول ما را به تاریخ و گذشتهی درخشان تمدنی ما وصل میکند و از سیطرهی انحصارگرای روایت رسمی رها میسازد.
آخرین سخنران نشست دوم محترم عبدالله آزاده خنجانی رییس پیشین تلویزیون یک، معین پشیین وزارت صلح و عضو کانون آزادی و توسعه بود که در بارهی ادامهی مبارزات فرهنگی، رسانهای و مدنی علیه طالبان صحبت کرد. آقای خنجانی گفت وقتی شر عمومی میگردد مسوؤولیت ما است تا صدای خود را بلند کنیم و برای جلوگیری از عادی شدن شر تلاش کنیم.
آقای خنجانی در بخش دیگر از صحبتهای خود افزود که عدهای برای ما میگویند وقتی جغرافیه و میدان در اختیار ندارید مجالی برای اعتراض نیز ندارید. وی گفت داستان اینطور نیست جغرافیه و میدان ما قلب و وجدان مردم ما است که مخالف طالباناند. او برای توضیح این مطلب به حضور هزاران جنگجوی طالبان در پنجشیر و برخی دیگر از مناطق اشاره کرد و گفت اگر رضایتی در کار باشد پس این همه نیروی نظامی در پنجشیر چه میکنند؟
آقای خنجانی علاوه کرد، افغانستان سرزمین حوادث و تحولات است و طالبان پایان تاریخ افغانستان نیست. وضع تغییر میکند و باید برای آینده امیدوار بود و برای این تغییر برنامهریزی و تلاش کرد.
آقای خنجانی در بخش دیگر از صحبتهای خود گفت، زندگی در غرب دشواریهای فراوان دارد و در کنار دهها مشکل دیگر باعث قطع رابطه با افغانستان، قضایای کشور و فهم اوضاع میگردد. وی افزود ما باید تلاش کنیم تا از این گسست عبور کنیم و با واقعگرایی با قضایا برخورد نماییم.
آقای خنجانی علاوه کرد کانون یک کار وتلاش جمعی است و دروازههای آن به روی همه باز است و ما از دوستان خود تقاضا میکنیم بیایند و این کار مشترک را با یکدیگر به پیشبریم.
در پایان جلسه آقای حامد علمی به جمعبندی مجلس پرداخت و از اشتراک کنندگان تشکر و قدردانی و بر ادامهی برگزاری این جلسات بهعنوان یکی از نیازهای مرحلهای کنونی تأکید کرد.
آقای علمی در نتیجهگیری خود افزود: عالی جنابان، خانم ها و اقایان! همه ما به نحوی در ایجاد بحران کنونی در کشور مسوؤل میباشیم ولی باید تلاش کنیم تا حداقل نسخهای برای نجات کشور از این بحرانها ارائه کنیم. اگر فرصت بما یاری نمود نسخهی پیشنهادی را تطبیق خواهیم کرد و الا مسوولیت خویش را در قبال نسل بعدی انجام داده بار ملامتی خویش را اندکی سبک میسازیم.
کانون آزادی و توسعه از اشتراک سخنرانان و مهمانان در برنامه تشکر و قدردانی میکند و سخنرانیها و بحثهای مفصل سخنرانان را به زودی از طریق وبسایت و رسانههای اجتماعی کانون بهنشر میرساند.