آزادی، عدالت، برابری، صلح، توسعه و رفاه

اندیشمند سیاست ورز: امیرعلی شیرنوایی، بنیادگذار آمیختگی سیاست نظری و عملی در مکتب سیاسی هرات

7 عقرب 1402
29 دقیقه
اندیشمند سیاست ورز: امیرعلی شیرنوایی، بنیادگذار آمیختگی سیاست نظری و عملی در مکتب سیاسی هرات
دکتر داوود عرفان

چکیده
مکتب سیاسی هرات در امتداد تاریخ با نظریهپردازیهای گوناگون و گاه متضاد در زمان تیموریان به بلوغ رسید. طلایه‌دار مکتب سیاسی هرات در تیموریان نورالدین عبدالرحمان جامی بود که تأثیر فراوانی بر شبکه‌ی بزرگی از علما، دانشمندان، عرفا، هنرمندان و سیاست‌مداران آن دوره گذاشت. مهم‌ترین شخصیتی که در این مکتب از جامی تأثیر پذیرفت، امیرعلی شیرنوایی بود. او آموزه‌های مهم عرفانی و سیاسی جامی را فهم کرد، به آن‌ها باورمند گردید و سپس آن‌ها را وارد سامانه‌ی سیاسی زمان خود نمود. امیرعلی شیرنوایی با تأسی از آموزه‌های عرفان سیاسی نقشبندیه که از آموزگار و مراد عرفانی خود جامی آموخته بود، به اقدامات گسترده‌ای در سیاست آن روز هرات دست یازید که اثرات خدمات او در مناطق بزرگی از خراسان بزرگ نمایان است. رابطه‌ی جامی و نوایی به عنوان یکی از زیباترین رابطه‌های عرفانی- سیاسی در تاریخ خراسان، رابطه‌ی نظریه- عمل در مکتب سیاسی هرات را شکل داده است. جامی به عنوان نظریه‌پرداز مکتب سیاسی هرات، در نوشتار و کنش سیاسی امیرعلی شیر نوایی تأثیر شگرفی گذاشته بود، طوری‌که بررسی‌های تاریخی نشان می‌دهد، کنش عمومی کارگزاران سیاسی امپراتوری تیموری متأثر از این داد و ستد دانایی بین این دو شخصیت است. پرسش اصلی این مقاله این است که چه مفاهیمی اندیشه‌ی مولانا جامی وارد منظومه‌ی فکر نوایی شده و جهت‌گیری سیاسی او را رقم زده است؟ بررسی آثار نوایی نشان می‌دهد که مفاهیمی چون عدل، خرد، حکمت و مصلحت از اندیشه جامی وارد منظومه‌ی فکری نوایی شده است.

واژگان کلیدی: مکتب سیاسی هرات، جامی، نوایی، عرفان سیاسی نقشبندیه و تیموریان.

مقدمه
دوره­ی‌ تیموریان یکی از دوره­های درخشان سرزمین ایران و خراسان است. نام این دوره با هنر، اندیشه، شعر و سیاست گره خورده است. تاریخ شهرهای بزرگی چون سمرقند، بخارا، نیشابور، یزد و شیراز با این دوره پیوندی ناگسستنی دارد، اما رابطه­ی دوره­ی تیموریان و هرات، رابطه­ی هویت دو طرفه است؛ طوری­که تاریخ­نگاران، تاریخ  این دوره را تیموریانِ ‌هرات بیان کرده‌اند. حضور شاعران، عارفان، هنرمندان و دانشمندان زیادی در این دوره در دارالسلطنه‌‌ی هرات، باعث ظهور مکتب نگارگری هرات(آژند، 1387: 25) و مکتب ادبی هرات(نصیری‌جامی، 1393: 151) گردید و تلاقی اندیشه‌های متفکران این عصر، اندیشه‌ی مشترک و مسلطی را به­وجود آورد که مکتب سیاسی هرات نامیده می­شود. مرشد و پیشوای این اندیشه، مولانا نورالدین عبدالرحمان جامی(817- 898 ه.ق) است که مشهورترین شخصیت قرن‌ِ نهم خوانده می‌شود. او با تأثیرگذاری بر فکر و عمل شبکه ای بزرگ از اندیشمندان، هنرمندان و کارگزاران سیاسی در زمان تیموریان، بانی مکتبی است که مکتب سیاسی هرات خوانده می شود. یکی از شخصیت های برجسته ی این مکتب، امیرعلی شیرنوایی است که مدت ها به عنوان وزیر دربار تیموریان، آثار فراوانی در عرصه های فرهنگ و هنر و سیاست از خود برجای گذاشته است. نوایی را نمی توان تنها عارف، شاعر و حتی وزیر دربار خواند. او به درستی یکی از اضلاع مثلث قدرت(مایل هروی 1377: 287)، در کنار جامی و سلطان حسین بایقرا است. او در این مثلث پیوند دهنده ی اندیشه ی جامی و سیاست حسین بایقرا شمرده می شود. سلطان حسین بایقرا او را در رساله ی خویش می ستاید: «لیکن معانی ابکاریغه بو کونگا دیکینجا هیچ کیشی ترکانه لباس کیدورماگان … تابو فرخنده زمان و بو خجسته دوران کیم بو ناتوان نینگ بایری ایل کونوم دین و اوچاوری کیشی قارام دین قوللوق سلکی دین کوکلتاش لیق پایه سیغه ییتکان و ملازمت طریقیدین، مصاحبت سرمایه سین (کسب) ایتکان حرم کبوتری دیک پرده سرای خلوتیدا محرم، و صراحی بطی دیک شبستان صحبتی دا همدم، حق سوزادا سیدا دلیر یعنی میرعلی شیر اصلح الله شأنه کیم تخلصی نوایی غه مشهور دورور و اشعاریدا بو تخلص مسطور. ترک تیلی نینگ اولگان جسدیغه مسیح انفاسی بیله روح کیووردی و اول روح تاپقان لار غه ترکی آیین الفاظ تار و پودی دین توقولغان حله و حریر کسیدوردی و سوز گلستانیدا نوبهار تبعیدین روان آسا یاغین لار بیله رنگارنگ گل لار آچتی و نظم دریاسیغه سحاب فکر تیدین روح پرور قطره لار بیله گوناگون در لار ساچتی، هر صنف شعر میدانیغه کیم تکاور سور دی اول کشور نی تیغ زبان بیله اوز حیطه تصرفیغه کیو وردی انینگ نظمی وصفی دا تیل قاصر و بیان عاجز تو رور»(بایقرا، 1346: 222).

 سلطان حسین بایقرا او را کسی می داند که  ابکار معانی را لباس ترکانه پوشانده… و تا این فرخنده زمان و خجسته دوران این ناتوان، از جمله اشخاصی است که از سال های قدیم، در سلک خدمت گذاری به پایه ی برادر رضاعی رسیده و در طریق ملازمت سرمایه ی مصاحبت کسب نموده، مانند کبوتر حرم در پرده سرای خلوت محرم و مانند صراحی بطی در صحبت شبستان همدم، در ادای صحبت حق دلیر یعنی میر علی شیر اصلح الله شأنه که تخلص اش به نوایی مشهور است و در اشعارش این تخلص مسطور. در جسد بی جان زبان ترکی، با انفاس مسیحایی اش روح دمیده و به آن روح یافتگان حله و حریر بافته شده از تار و پود الفاظ ترکی آیین پوشانیده و در گلستان سخن از طبع نوبهارش با باران روان آسا گل های رنگارنگ باز کرده و به دریای نظم از ابرهای فکرتش با قطره های روح پرور، درهای گوناگون سفته و به میدان هر صنف شعرش تکاور میدان بوده و سرزمین سخن را با تیغ زبان تصرف کرده است. در وصف نظم او زبان قاصر و بیان عاجز می ماند(حسینی مروی، 1399: 397).

جامی پیر و مرشد نوایی او را در اشعار و نامه هایی که به او فرستاده، بارها ستایش کرده است:

ز بس در بیشه ی مردان دلیر است                            ز مردان جهان نامش دو شیر است

یکی در از دژ دوران کننده                                       یکی سرپنجه با گوران زننده

به رسم تعمیه زان بردمش نام                                    که ماند دور ازان اندیشه ی عام

وگر نی کی توان زان فهم دراک                                  به صد حقه نهفت این گوهر پاک(جامی، 1337: 71)

خواندمیر یکی دیگر از اندیشمندان دوره ی تیموری او را صاحب مکارم اخلاق برمی شمارد و با همین عنوان کتابی در وصف او می نگارد:

به روزگار همایون او محقق شد                     که چیست معنی لفظ مکارم اخلاق(خواندمیر، 1387: 51).

سام میرزای صفوی معتقد است که هیچ کسی هم چون امیرعلی شیرنوایی در هیچ دولتی این قدر منزلت نداشته است(صفوی، 1314: 180) امیرعلی شیر نوایی گاهی نه یک فرد که حتی یک جریان معرفی می شود. ویلهلم واسیلی بارتولد بر این باور است که نوایی نمونه بارز جریان مخصوص حیات فرهنگی ترکی است که کاملاً تحت نفوذ فرهنگی خراسانی-اسلامی واقع شده است(بارتولد، 1360: 7). حیات فرهنگی خراسان که در مکتب هرات تجلی یافته است، با حمایت مستقیم نوایی نضج گرفت، رشد نمود و شکوفا شد. هرات در دوره ی تیموریان محل حضور اندیشمندان منطقه بود و به این دلیل است که برخی از خاورشناسان به نوایی لقب پیشگام گفتگوی فرهنگی (محمدی، 1398: 76) داده اند. امیرعلی شیرنوایی با تأسی از اندیشه ی مولانا جامی به سیاست فرهنگی خاصی مبادرت ورزید که آن را سیاست قدرت+دانش+ هنر (سیدی و قاسمی فرد، 1393: 1119) می خوانند. احمد ذکی ولیدی طوغان، نوایی را برجسته ترین شخصیت ادبی ترک خوانده است که پیشرو نهضت ادبی ترک شده است.(ولیدی طوغان، 1377).

با تمام این ها، نوایی در زمان خود هم منتقدانی داشت که از مشهورترین آنها می توان به مولانا صانعی و مولانا بنایی(بارتولد، 1360: 104) نام برد که علیه او شعر سروده اند. بنایی متهم است که در مقابل زبان فارسی و دیوان سالاری ایرانی مخالفت نشان می داد(فرهانی منفرد، 1382: 180).

امیرعلی شیر نوایی با اقداماتی که انجام داده است، در حافظه ی جمعی و خاطره ی فرهنگی منطقه جایگاه ویژه ای دارد. او به عنوان یکی از معماران مکتب سیاسی هرات، بانی فضای صلح آمیز و متساهل زمان تیموریان بود. نقش ارزنده ی او در شکل گیری مکتب هرات در تلفیق سیاست نظری و عملی قابل بررسی است.

چهارچوب نظری پژوهش ‌
جان مارو اندیشمند بزرگ غربی چارچوب نظریه­ای به نام غایت- مشروعیت را ارایه می‌دهد که دغدغه‌ی اصلی آن سنجش روش‌های مطالعه‌ی اندیشه‌ی سیاسی است. الگوی مارو در پاسخ به چهار پرسش بنیادین ارایه شده است. این پرسش ها عبارت‌اند از:

  • غایت امر سیاسی چیست؟
  • محدودیت‌های اعمال قدرت چیست؟
  • مرجع اعمال قدرت کیست؟
  • آیا اعتراض بر ضد حاکمیت مجاز است؟(احمدوند و اسلامی، 1397: 35-36).

مدل نظری

چارچوب اندیشه‌­شناختی
مشروعیت سیاسی
محدودیت اعمال قدرت

الگوی جان‌مارو برای درک بیشتر، نیازمند توضیح بیشتری است. برای فهم بهتر این الگو،  لازم است که هر پرسش را جداگانه توضیح داد:

غایت امر سیاسی
اندیشمندان علوم سیاسی غایت‌های متفاوتی را برای امر سیاسی در نظر دارند. مارو از سه نوع غایت امر سیاسی از نگاه اندیشمندان مهم سخن می‌گوید. امنیت، آزادی و شادکامی و رفاه. یکی از مهم ترین غایت‌های امر سیاسی، امنیت است که تقریباً در تمام اندیشه‌ها تبلور یافته است. امنیت خود نیازمند نظمی است که آن را تضمین نماید. رابطه‌ی بین امنیت و نظم یکی از دغدغه‌های اصلی اندیشمندان سیاسی است. جان‌مارو این دغدغه را این‌گونه توضیح داده است: «نخست نظم مستلزم وجود عاملان نظم‌دهنده‌ی برخوردار از قوه‌ی قهریه است تا رفتارهای برهم زننده‌ی ثبات و امنیت جامعه را تنبیه کنند. دوم، نظم در سطحی بالاتر، مبنایی است که انسان به واسطه‌ی آن می‌تواند به منافع اخلاقی، روانی و مادی نایل شود. سوم، نظم در سطح سوم، ناظر به بعدی فکری و معنوی است، به طوری که دولت، ابزار نظم تلقی می‌شود»(احمدوند و اسلامی، 1397: 36-37).(Marrow, 2005: 19).

غایت دیگر آزادی است که بیشتر در اندیشه‌های لیبرالی تبلور یافته است. روسو و هگل از جمله مدافعان این نظریه‌اند. روسو قرارداد اجتماعی را عامل بازدارنده‌ی آزادی می‌داند و بر این باور است که انسان آزاده در بند زنجیر خودساخته‌ی خود است که او را به برده‌ای تبدیل کرده است. هگل معتقد است که تنها دولت مدرن (جمهوری) می‌تواند تجسم عینی این آزادی باشد(احمدوند و اسلامی، 1397: 37).

سومین غایت شادکامی و رفاه را هدف اصلی سیاست می‌شمارند. افلاطون و هابز و احیاناً مکتب سودمندی و در رأس آن جرمی بنتام طرفدار این نظریه‌اند. افلاطون فضیلت را که از آن به عنوان خیر یاد می‌نماید؛ را باعث شادکامی می‌داند و هابز لویاتان‌ رابنتام دموکراسی نمایندگی را راه رسیدن به شادکامی بشر می‌داند(پولادی،1391: 83).

مرجع اعمال قدرت
مرجع اعمال قدرت در پاسخ به این پرسش مطرح می‌شود که چه کسی باید حکومت کند؟ فلاسفه‌ی مشهور هر کدام در این باره نظرات خاص خودشان را دارند. دسته‌بندی افلاطون، ارسطو و منتسکیو به نوعی به این پرسش پاسخ می‌دهد. اندیشمندان اسلامی صفات خاصی چون تقوا و تمسک به احکام دینی را مرجع مشروعیت خلیفه بر می‌شمارند.

محدودیت اعمال قدرت
جان‌مارو بر این باور است که محدودیت اعمال قدرت را ناظر بر دو قید می‌داند: قیود هنجاری که معیارهایی را برای رفتار حاکمان و توسل زیردستان مشخص می‌کند و قیود نهادی که سازوکارهای را که اعمال قدرت باید بر اساس آن صورت گیرد(Marrow, 2005: 199).

حق اعتراض
عموماً حق اعتراض با اصلاح‌طلبی و انقلابی‌گری توجیه می‌شود. بسته به این که چه نوع نظامی در یک جامعه وجود دارد، حق اعتراض به رسمیت شناخته می‌شود. در نظام‌های دموکراتیک حق اعتراض برای همگان محفوظ است. اما در نظام‌های توتالیتر این اعتراض به صورت عموم ممنوع قرار داده شده است. نظام‌های دینی بخش کوچکی از جمله خواص دین را دارای حق اعتراض می‌دانند. در دنیای مدرن، حق اعتراض را قوانین اساسی کشورها به رسمیت می‌شناسند.

در این پژوهش به خوبی می‌توان غایت امر سیاسی را در مکتب سیاسی هرات که بیشتر متمرکز بر دوره‌ی تیموریان است، دریافت. غایت امر سیاسی در این دوره بیشتر ناظر بر احکامی است که مشروعیت سلطه‌ی شاه را بر اساس قواعد مذهبی (تسنن) توضیح می‌دهد. از سوی دیگر، مرجع اعمال قدرت را در این دوره به خوبی می‌توان دریافت. عموماً صفاتی که برای یک حکمران مسلمان در نظام سیاسی اسلام در نظر گرفته شده چنین اعمال قدرتی را مشروعیت می‌بخشد و از طرف دیگر، نسب مغولی با توجه به یاسا، بخش دیگری از مشروعیت را مشخص می‌سازد. در مکتب سیاسی هرات، هنجارهای محدودکننده وابسته به معیارهای دینی و سنتی (مغولی) است. حق اعتراض هر چند به صورت واضح در مکتب سیاسی هرات مشخص نشده است؛ اما مشاورانِ ‌فرهنگی که بیشتر عارفان مشهور آن عصر هستند در قالب اندرزنامه و نامه‌های شخصی به حکمرانان و منابر مذهبی مشخص شده است.

روش پژوهش
روش پژوهش این مقاله بر اساس روش تفسیری هرمنوتیک کوئنتین اسکینر انتخاب شده است. اسکینر یکی از فیلسوفان حال حاضر جهان است. روش‌شناسی او یکی از جدیدترین روش‌های پژوهش به شمار می‌رود. روش هرمنوتیک اسکینر برای فهم اندیشه‌ی سیاسی به کار رفته است و آن را به زمینه گرایی پیوند می‌زند. او این روش را در فهم اندیشه‌های سیاسی ماکیاولی و هابز به کار برده است. اسکینر از قصد مؤلف در متن و زمینه‌ی اجتماعی سخن می‌گوید که با مفاهیمی که در متن تولید می‌شود، توضیح داده می‌شود. در هرمنوتیک اسکینر، هر مفهومی می‌تواند در زمینه‌ی تاریخی و سیاسی خویش معنایی را تولید کند که در فهم کنش سیاسی مدد رساند(اسکینر، 1393). جیمز تولی روش‌شناسی اسکینر را در مقاله‌ی «قلم، شمشیری پرتوان است» این گونه توضیح می‌دهد:

الف) نویسنده در نوشتن متن نسبت به دیگر متون در دسترس که زمینه‌ی ایدئولوژیک را تشکیل می‌دهند، چه کاری را انجام می‌دهد یا انجام می‌داده است؟

ب) نویسنده در نوشتن یک متن نسبت به کنش سیاسی در دسترس و مورد بحث که زمینه‌ی عملی را تشکیل می‌دهد، چه کاری انجام می‌دهد یا انجام می‌داده است؟

ج) ایدئولوژی‌ها چگونه می‌باید شناسایی شوند و تکوین، نقد و تحول آن‌ها چگونه باید بررسی و تبیین شود؟

د) ارتباط ایدئولوژی سیاسی و کنشِ‌سیاسی که اشاعه‌ی ایدئولوژی‌های خاصی را به خوبی توضیح می‌دهد، چیست؟ و این امر چه تأثیری در رفتار سیاسی دارد؟

ه) کدام اندیشه‌ها و کنش‌های سیاسی در ترویج و مرسوم ساختن تحول ایدئولوژیک نقش دارند؟(Tully, 1988: 11).

به صورت کلی می‌توان گفت که هرمنوتیک قصدگرای اسکینر بر فهم سه موضوع اساسی استوار است، به این معنی که قصد نویسنده را می‌توان با دو بحث مهم فهم آثار و متون و فهم زمینه‌های تاریخی، فکری و سیاسی بازنمایی کرد.

فهم آثار و متون
فهم قصد نویسنده
فهم زمینه های، تاریخی، فکری و سیاسی

هرمنوتیک قصدگرای اسکینر می‌تواند در فهم اندیشه‌ی سیاسی مولانا جامی که در تکوین این مکتب سیاسی هرات نقش اساسی داشته است، مثمرثمر باشد. مفاهیمی که او تولید کرده و در آثار اندیشمندان هم عصر او در دوره‌ی تیموریان تبارز یافته و به وسیله‌ی امیرعلی‌شیر نوایی وارد سامانه‌ی سیاسی آن عصر شده، کنش آن عصر را سمت و سو داده است.

زمینه های باروری اندیشه ی نوایی
اندیشه ی عرفانی- سیاسی نوایی متأثر از اندیشه ی جامی است. هر دو مسلمانان معتقدی بودند و جامی با تشویق او به پیوستن به طریقه ی نقشبندیه، رابطه ی مراد و مرید را بین خود و او برقرار ساخت. این رابطه فقط در کنج خانقاه محصور نماند و به زودی به رابطه ی نظریه و عمل سیاسی انجامید. اندیشه ی هر دو شخصیت مهم مکتب سیاسی هرات، از زمینه های مشترکی چون اسلام، عرفان سیاسی نقشبندیه، ادبیات فارسی و آموزه های ایران باستان باور گردید. تنها زبان ترکی جغتایی، زمینه ی متفاوتی را بین این دو شخصیت رقم زد. نوایی به عنوان بنیان گذار ادبیات ترکی جغتایی، مفاهیم عرفانی و سیاسی آموزگارش را وارد این زبان ساخت و باعث شد که در حوزه ای دیگر، مکتب سیاسی هرات به بالندگی برسد.

  • اسلام

امیرعلی شیرنوایی مسلمان معتقدی بود. آثار او مشحون از آیات کلام الهی و احادیث نبوی است. بستر اصلی سیاست اخلاقی او آموزه های اسلامی است. مناجات نامه ی او شناسنامه ی کاملی از اعتقادات دینی او به شمار می رود(نوایی، 1395). منشآت فارسی و ترکی او نیز اعتقاد او را به اسلام به وجه احسن نشان می دهد. او در مقدمه ی منشأت ترکی خود را با حمد خداوند شروع می نماید و با رباعیی این اعتقادش را بازگو می نماید:

اول حاکم عالم دورور احسانی

شاهلار باشیغه نافذ آنینگ فرمانی

فرمانیغه انشا سور قرآنی

انشاسیغه اعجاز کلیب ارزانی(نوایی، 1926: 1).

ترجمه: آن حاکمی که جهان احسان او به [بشریت] است و فرمان او بر پادشاهان نافذ است. به فرمان او سوره های قرآن انشا شده است و به انشای او اعجاز آن ارزانی گردیده است.

بر همین منوال تمام کتاب های او که به زبان فارسی و ترکی نوشته شده است، تقید او به دین را نشان می دهد. نوایی تنها در اندیشه تقید خود را به احکام اسلام مقید نکرده که در زندگی اجتماعی و سیاسی خویش این تقید را نشان داده است. او خود نمازهای نه تنها نمازهای پنجگانه را به جماعت ادا می کرد که با ساخت مسجد و تعیین محتسب، در اجرای عبادات دینی در حوزه ی عمومی تلاش می ورزید: «جد و اجتهاد این ملاذ عباد و عبّاد در اقامت نماز جمعه و جماعت به مرتبه ای بود که در درون باغ مرغنی مسجدی در غایت زیب و زینت ساخته، خواجه حافظ محمد سلطانشاه که زبده ی قرّا زمان خود است، به امامت آن بقعه مقرر فرموده بودند و در هر پنج وقت به جماعت حاضر می شدند. و ایضاً محتسبی تعیین نموده بودند که ملازمان آستان هدایت آشیان را به ادای صلوات ترغیب نماید و اگر نامشروع از کسی ملاحظه کند، حد شرع بر وی براند»(خواندمیر، 1378: 96).

  • عرفان سیاسی نقشبندیه

عرفان سیاسی نقشبندیه در زمان تیموریان از مقبولیت زیادی بین مردم و دربار برخوردار بود، به گونه ای که این نوع عرفان با توصیه به تجارت و کشاورزی و دوری از کنج زاویه نشینی عارفانه، در بین مردم عادی جامعه محبوبیت یافته بود و با ورود به دربار و مشارکت در سیاست، نقش مشروعیت بخشی به حاکمیت را برعهده داشت. امیرعلی شیرنوایی در بارگاه مولانا جامی، آموزه های نقشبندیه را آموخت و تا آخر عمر به آن عمل نمود(الگار، 1398: 125)، (جوزجانی، 1346: 17). دو کتاب نسائم المحبه و رساله ی لسان الطیر او چکیده ی باورهای عرفانی او را در بر دارد:«و آن حضرت را نیز در ذکر احوال مشایخ و صوفیه و بیان طریقه ی سیر و سلوک تصنیفات به وقوع انجامیده، از آن جمله یکی کتاب نسایم المحبه است که از مطالعه ی آن شمایم اهل عرفان و سخنان هدایت نشان ایشان به مشام جان می رسد. و دیگری رساله ی لسان الطیر است که در برابر منطق الطیر به زبان ترکی نظم فرموده اند و آن نسخه ی شریفه مشتمل است بر بیان سیر و سلوک در طریق فنا و کیفیت وصول به تقریب درگاه کبریا»(خواندمیر،1378: 91).

امیرعلی شیر نوایی به عنوان یکی از حامیان فرقه ی نقشبندیه، نقش زیادی در گسترش این فرقه داشت. او با ساختن خانقاه ها و کمک مالی به دراویش این فرقه، از محبوبیت خاصی بین پیروان این فرقه برخودار بود.

  • مذهب حنفی و کلام ماتریدی

تاریخ هرات و مناطق همجوار آن چون سیستان و غور شاهد کشمکش مذهبی بین مذاهبی چون حنبلی، شافعی، کرامیه، خوارج و شیعه بوده است(کلیفورد باسورث، 1388: 185-187)، (زمانی و دیگران، 1396: 30-33). این کشمکش‌ها گاهی با تقابل‌های کلامی همراه می‌شده است که طرفداران اشعری با حمایت نظام الملک و اهل حدیث به رهبری خواجه عبدالله انصاری که ذم‌الکلام را نوشته بود به اوج رسید. کلام ماتریدی از آسیای مرکزی ظهور کرد و صد سال پس از تأسیس با عبور از بلخ و غزنه تمام خراسان را فرا گرفت(الغالی، 1397: 51)، (جلالی، 1398: 124-125). با قدرت‌یابی تیموریان، حنفی‌گری به اوج رسید و به تبع آن، ماتریدیه جای کلام اشعری را گرفت. مذهب حنفی و کلام ماتریدی از دو جهت، در هرات اقبال بیشتری یافتند. نخست این که هر دو آسان‌گیری و عقل‌گرایی بیشتری دارند و دوم هر دو در بستر فرهنگی‌ای رشد یافته‌اند که هرات خود را همیشه در این بستر تعریف کرده است. فضای حاکم بر مدارس حنفی فضای تساهل و مسامحه در برابر سایر مذاهب بود. امیر علی شیر نوایی که حامی رسمی مذهبی و بانی مدارس فراوانی در زمانه ی تیموریان بود، در بستر چنین تفکری، به مجری سیاست های متساهلانه ی آن دوران تبدیل شده بود.

  • ادبیات فارسی و ادبیات ترکی

امیرعلی شیر نوایی را پدر شعر ترکی  و بانی زبان ادبی ترکی جغتایی یا ازبکی امروز می خوانند(مله ییف، 1379: 784). برخی او را آفرینشگر زبان ترکی می دانند و او را با دانته در احیای زبان ایتالیایی و فردوسی در پیشرفت زبان فارسی مقایسه می کنند(نعمتی لیمایی، 1395: 34). نوایی شاعر و نویسنده ی دوزبانه ی زمان تیموریان است که بیشتر آثار او به ترکی جغتایی نگارش یافته است. او خود در مورد دو زبانه بودن آثار خود و جایگاه دو زبان ترکی و فارسی در آثار خود چنین سروده است:

معنی شیرین و رنگینم به ترکی بی حد است          فارسی هم لعل و درهای ثمین گر بنگری

گوییا در راست بازار سخن بگشوده ام                   یک طرف دکان قنادی و یک سو زرگری

زین دکان ها هر گدا کالا کجا داند خرید           زانکه باشند اغنیا این نقدها را مشتری(نوایی، 1375: 327).

نوایی به شدت از زبان و ادبیات فارسی متأثر شده است. رابطه ی مرید و مرادی او و جامی از رابطه های مشهور ادبی زبان فارسی است. علاوه بر این؛ او به طرز قابل توجهی، از شاعران پارسی گویی چون نظامی، سعدی، مولانا و حافظ تأثیر پذیرفته است.

با تمام این ها، برخی از صاحب نظران او را متهم به فارسی ستیزی و غلو در جایگاه زبان ترکی در آن زمان می نمایند. استدلال برخی از منتقدین این است که او محاکمه الغتین به صورت واضح به برتری زبان ترکی جغتایی بر زبان فارسی باور داشته است و به ادعای مولانا بنایی استناد می کنند که نوایی را متهم به تعصب زبانی نموده است(فرهانی منفرد: 1382: 224)

  • هنر

گاهی شناسه ی اصلی دوره ی تیموریان هنر پنداشته می شود. در حقیقت هر زمان از مکتب هرات سخنی به میان می آید، وجه هنری این مکتب برجسته می شود. این دوره به اندازه ای با هنر عجین شده است که برخی از آن به عنوان رومانتیسم شرقی یا قرن زیبایی(فردریک استار، 1388: 443) یاد کرده اند. در این زمان تلاش های فردی از پادشاه گرفته تا شاهزاده ها، وزرا و حتی عرفا برای کسب هنر معمول بوده است. جامی خط خوشی داشت، برادرش موسیقی می نواخت و بایسنغرمیرزا نمونه ی شاهزاده ای هنرمند شمرده می شد. اما تاریخ نگاران از هنرهای شخصی نوایی جز تسلط او بر شطرنج(واحدی جوزجانی، 1346: 15) مطلبی گزارش نکرده اند ولی از او به عنوان حامی بزرگ هنرمندان یاد کرده اند. «به یمن رعایت او، ارباب حرفت چون مصور و مذهب و محرر و خطاط و نقاش و سایر اهل صنایع در آن امور، نهایت دقت و به تقدیم رسانیده یگانه روزگار گشتند»(صفوی، 1388: 381).جمع بزرگی از هنرمندان آن زمان از جمله بهزاد، سلطان علی مشهدی، خواجه میرک نقاش و دهها شاعر و نویسنده ی دیگر، با حمایت او آثار بزرگی آفریدند که شهره ی روزگار شدند.

  • فلسفه

در آثار نوایی نمی توان به صورت مشخص، نظر خاصی از او در مورد فلسفه یافت. با توجه به این که او به شدت از جامی متأثر بوده و جامی را فلسفه ستیز می دانند، احیاناً نظر نوایی هم در مورد فلسفه همانی بوده که جامی داشته است. برخی از صاحب نظران حداقل دو اثر محبوب القلوب و تحفه الافکار را آثاری می دانند که در آن نگاه فلسفی نوایی را می توان استخراج کرد(مله ییف،1379: 587). هر چند برخی از منتقدین آثار او به نگاه فلسفی نوایی باور دارند، اما او بیشتر نگاهی عارفانه به هستی دارد تا فلسفی. به سختی می توان در آثار او حتی مفاهیم فلسفی را یافت. مفاهیمی چون عدل، خرد و حکمت در زمینه ی فکر اسلامی و عرفانی قابل بررسی است.

  • آموزه های ایران باستان

بررسی آثار فارسی و ترکی نوایی نشان می دهد که او با آموزه های ایران باستان آشنایی کامل داشته و چون جامی از این آموزه ها متأثر بوده است. او در کتاب تاریخ ملوک عجم، نشان می دهد که زندگی شاهان ایران باستان را مطالعه کرده و به خوبی با شیوه ی حکومت داری آنان آشنایی دارد. داستان های زیادی در آثار او می توان یافت که بیان گر تأثیرپذیری او از مناسبات ایران شهری است. داستان شیرین و فرهاد او یکی از این داستان هاست، او هم چنان چون جامی به انوشیروان ارادت می ورزد و شیوه ی حکومت داری اش را می ستاید.

عناصر هویت بخش اندیشه ی سیاسی نوایی در مکتب هرات

عدل
عدل مفهوم مرکزی اندیشه ی نوایی است. این واژه در آثار او به فراوانی یاد شده است. او در قصیده ی مشهور تحفه الافکار عدل این گونه ستوده است:

حاکم ناراستی را عاقبت سرگشتگی است                دور گردان الفت آن را که گویی داور است

ظالم و عادل نه یکسانند در تعمیر ملک            خوک دیگر در شیار و خوک دهقان دیگر است(نوایی، 1375: 61).

اهمیت عدالت در منظومه ی فکری نوایی به حدی است که دلیل رسالت پیامبر را عدالت برمی شمرد:

«اول شاه که مایه فصاحت کیلدی

هر نکته آنکا محض بلاغت کیلدی

حق دین ایشیغه ایشی رسالت کیلدی

شانی بو رسالتدا عدالت کیلدی»(نوایی، 1926: 1)

ترجمه: آن شاه که مایۀ فصاحت آمد

هر نکته به او محض بلاغت آمد

از جانب حق به او رسالت آمد

شأن او در این رسالتش عدالت آمد

نوایی در نامه های زیادی که بیانگر عمل سیاسی اوست، کارگزاران حکومت و نزدیکان اش را به عدل فرامی خواند. او در نامه ای به خواجه افضل کرمانی و خواجه عبدالله مرواید نگاشته است؛ آنان را به رفتار نیکو با مردم فرامی خواند و او را هشدار می دهد که خداوند چون عادل است، از هیچ خطایی در نمی گذرد(محمدزاده صدیق   و محمددادی، 1398: 51).

نوایی در نامه ی دیگری به یعقوب پادشاه عدل و داد را ستایش کرده و او را به عدالت پروی و دادگستری فرا خوانده است:

تاج داران مسند تمکین             جمله ضل الله اند فی الارضین

لیک ظل مطابق شامل                 نیست جز شاه مفضل عادل

خلق را عدل شاه دین پرور         سایه ی فضل حق بود بر سر

… لازم است که همواره قانون عدالت و نیکوکاری در میان اصناف خلایق ثابت و جاری گردانند…

بی سایه ی عدالت شاهان فتنه سوز         کس در سرای امن نیابد دمی قرار(محمدزاده صدیق و محمددادی، 1398: 59).

  • مصلحت

امیرعلی شیرنوایی سیاست مداری است که با کاربرد مصلحت در سیاست به خوبی آشناست.  او در نامه ای به خواجه افضل کرمانی و خواجه عبدالله مروارید مصلحت را تعریف کرده و در اندرزی سیاسی استفاده از این مفهوم را آموزش می دهد: «تا مصلحت پادشاه باشد، مصلحت خود نگیرند و تا مصلحت امر الهی باشد، مصلحت ظاهر پادشاه نبینند و به ملائمت و حکمت به عرض رسانند، و به توفیق الهی از آن مقام گذرانند»(محمدزاده صدیق، محمددادی، 1398: 55). نوایی در این اندرز کوتاه از سه نوع مصلحت سخن می گوید: مصلحت فردی، مصلحت حکومتی و مصلحت دینی. او این مصلحت را در سه سطح اولویت بندی می کند: مصلحت دینی، مصلحت حکومتی و مصلحت فردی. نوایی در نامه ی دیگری به برادرش بر چنین اولویت بندی ای تأکید کرده است: «… و در خدمت شاه از عرض سخنی صلاح و اصلاح حال سپاه و رعیت باشد نترسد… تا مصلحت امر الهی نباشد مصلحت کار پادشاهی نپذیرد(محمدزاده صدیق و محمددادی، 1398: 69-71).

  • حکمت و خرد

امیرعلی شیر نوایی نیز به خرد و حکمت توجه ویژه ای مبذول داشته است. در نامه های او بارها به عقل اشاره شده است. او در نامه ای به خواجه افضل کرمانی نوشته از موهبت عقل تذکر داده است(محمدزاده صدیق و محمددادی، 1398: 69-51). نوایی در دیباچه ی وقفیه مدرسه حضرت مقرب الحضره بارها از علم و تدبیر سخن می راند. او این دیباچه را با اوصاف خداوند علیم و حکیم آغاز می نماید:

در مدرسه ی علمش امامان ملک                         سبحانک لا علم لنا گفته همه(محمدزاده صدیق و محمددادی، 1398: 69-86).

  • انسان گرایی

امیر علی شیر نوایی به انسان عشق می ورزد و هدف از آفرینش هستی را انسان می داند. نوایی عارفی نقشبندی است و با توجه به باورهای عرفانی اش، انسان کامل از دیدگاه او انسانی است که در خدمت خلق قرار دارد.

عالم و آدم فدانک اولسون که بارسین ای حبیب       سین غرض انساندین ار عالمدین انسان دور غرض

(مله ییف، 1379: 533)

نژاد، رنگ و جنس در نظام آگاهی او اهمیتی ندارد. او بارها در مخزن الاسرار نگاه انسانی خویش را توضیح داده است.

کونگول نی آلسا ملاحت بیلا تفاوت یوق

خطایی اولسین و یا ارمنی و یا هندو

حسن چون جلوه قیلور آق و قراد ایوق فرق

کیشیگا کیلسا بلاخواه خطا خواه حبش

مین تیلاب حسن ولی  شاه تیلاب اصل و نسب

منگالولی بیلا هندو انکا قونغزات و قیات (مله ییف، 1379: 336)

 امیر علی شیر نوایی در تفاوت انسان و حیوان از حکمت نام می برد. از دیدگاه او حکمت می تواند مقام انسان را از حیوان بالاتر برده و عدم حکمت می تواند او را از مقام انسانیت دور کرده و حتی از حیوان هم کمتر سازد:

یوز که خود یله تر حیوان است                                   سیر از طعمه چو گردد به مراد

آهو ار شاخ زند بر حلقش                                          نتواند سوی او چشم گشاد

تو که انسانی و حکمت فن تو                                     کمتر از یوز شوی شرمت باد(نوایی،1375: 323).

  • تساهل

امیرعلی شیرنوایی و حسین واعظ کاشفی با پیروی از جامی تساهل را در زندگی شخصی و سیاسی خویش پیشه کرده بودند. امیرعلی شیر نوایی در قضیه ی مسجد جامع هرات که نزدیک بود آشوبی را بین شیعیان و سنی ها برانگیزد، با مشورت به سلطان او را به تساهل و مدارا دعوت کرد. در آثار برجای مانده از واعظ کاشفی نیز از مفاهیمی که تساهل را در جامعه رشد می دهد، به فراوانی می توان یافت

  • صلح

امیر علی شیر نوایی شخصیت دوبعدی اندیشه ورز و سیاست مدار مکتب هرات، از دو بعد در ایجاد فضای جامعه ی متساهل تیموریان نقش داشت. نخست؛ با تولید اندیشه ی ملهم از اندیشه ی جامی و کاشفی مفاهیم صلح آمیز را وارد سامانه ی سیاسی آن دوران می نمود و از طرف دیگر، به عنوان وزیر دربار سعی داشت که این مفاهیم در زندگی واقعی سیاسی نمود پیدا کند. او در نوشته های خود به سان جامی و کاشفی از مدینه ی فاضله ی عرفان سیاسی سخن می گوید. آرمان شهری که در آن تسامح، تساهل و رأفت سرلوحه ی سیاست است. اندیشه ی نوایی اندیشه ی صلح و ضد جنگ است. سیاست نوایی سیاست تلفیق قدرت، دانش و هنر بود(سیدی و قاسمی فرد، 1393: 1119) او تا جایی که توان داشت از بروز جنگ خودکاری می کرد. تاریخ حداقل دو مورد از تلاش های او را بیان می دارد که مانع شورش و جنگ افروزی شده است. یکی از موارد، نصیحت او به صلح و آشتی به بدیع الزمان شاهزاده ی تیموری است که مانع شورش او می شود(بارتولد، 1364: 97)، (سیدی و قاسمی فرد، 1393: 1128) و دیگری مصلحت سنجی و دوراندیشی او در آشوب مسجد جامع هرات بین شیعیان و اهل سنت هرات است که مانع از درگیری بزرگ مذهبی می گردد(نعمتی لیمایی، 1393: 84).

چارچوب اندیشه ی سیاسی نوایی در مکتب هرات

  • غایت امر سیاسی

غایت امر سیاسی از دیدگاه نوایی برگرفته از تعالیم جامی و اندیشه ی عرفانی نقشبندیه، عدل است. این مفهوم محوری در اکثر منابع او به زبان فارسی و ترکی تذکر یافته است:

عادل و عاقل پادشاه عبادالله غه ظل الله خلافت ملکی آنینک فرمانیدا انی جاعل فی الارض خلیفه آنینک شانیدا. یو کیم که عادل پادشاه رفعتی تعریف دین بیبک راک ایرور ولدت فی زمن السلطان عادل آندین خبر بیرور. اول که آنینک ذاتی بیله مباهی دور خواجه کونین دیب دور کیم عدل ساعت خیر من عباده الثقلین عادل پادشاه حق تعالی دین خلایق قه رحمت دور و ممالک کا موجب امنیت و رأفت(نوایی، 1365: 8-9)

ترجمه: پادشاه عادل و عاقل برای بندگان خدا، ظل الله[1] است. ملک خلافت زیر فرمان اوست. انی جاعل فی الارض خلیفة[2]در شأن اوست. رفعت (بزرگی) پادشاه عادل از هرگونه تعریفی بالاتر است. ولدت فی زمن السلطان العادل[3]از آن خبر می دهد. آن­که با وجودش خواجۀ کونین مباهات کرده و چنین فرموده است: عدل ساعة خیر من عبادة الثقلین[4]پادشاه عادل از طرف حق تعالی برای مردم رحمت است و برای ممالک موجب امنیت و رأفت.

  • مرجع اعمال قدرت

مشروعیت قدرت در زمان تیموریان دین اسلام از طریق عرفان نقشبندی کسب می شد. عرفای بزرگی چون کاشغری و خواجه عبیدالله احرار و به ویژه مولانا جامی، با تأیید شاهان تیموری به آنان مشروعیت می دادند. نوایی از یک طرف آموزه های عرفا را می آموخت و از طرف دیگر، با وارد کردن این آموزه ها در سامانه ی سیاسی آن دوران، مشروعیت حکومت را تقویت می کرد. اما نوایی مانند جامی، مشروعیت شاه را مشروط به تقید به عدل و راستی و شفقت می دانست. او در توصیف شاه سلطان حسین بایقرا به چنین مواردی اشاره می کند:

«شهردا کویلار پاسبانی اول و یازیدا قوی لار شبانی اول. رعیت قه سرا و باغ اندین معمور و سپاهی غه کام و فراغ اندین موفور. اندین کیچه لار اتراک ضعفاسی ایشی ارغوشتک و اطفال ورزشی. آق سونگک عجوزلار چرخ اونی مدی بیله آنینگ دعاسیغه نغمه ساز و کنیزک لار ماموق ساباق کوسی اونی بیله. آنینک القیشی غه نغمه پرداز فقرا ایشی آنگا هم دعا هم نازش آنینک دأبی فقراغه هم سخا هم نوازش. آچلار غذاسی بذل و عطاسی خوانیدین، یالانغاچلار لباسی خزانه لطف و احسانیدین. ملک باغین معمور قیلورغه ابر سیراب و ملک اهلی کوزین یاروتورغه مهر جهانتاب. اوزگا ملک نینگ رعایا و خلقی انینک آرزوسیدا و یانا کشور مظلوم لاری آنینک عدل دعاسی گفت و گوسیدا. یخشی آتیغه علما ایشی رسایل ترتیبی و یخشی سفاتیغه شعرا ورزشی قصاید ترکیبی. مغنی لار اشتغالی ثناسی او چون سرود توزماک و مصنف لار مغانی دعاسی آهنگی دا نغمه کورگوزماک خلق رضاسیدین حق رضاسیغه طالب و دادخواه سوراردا سوروغ کونی و همی کونگلیگا غالب.

اولوس پادشاهی و درویش وش

انکا شاه لیغ دین کیلیب فقر خوش

جهاندارلارغه سپهر اشتباه

ولی اهل فقر آلیدا خاک راه

جهان ملکی آلیندا خاشاک چه

ولی بیر کونگول ملکی افلاک چه»(نوایی، 1365: 9-10).

ترجمه: در شهر پاسبان کوی و برزن اوست و در دشت و بیابان چوپان گوسفندان هم اوست. سرا و باغ رعیت از او معمور و کام و فراغ سپاهیان از او موفور. در سایه او بی نوایان کارشان بازی ارغُشتک  و ورزش اطفال آق سونگک . پیرزنان با صدای چرخ‌شان به دعای او نغمه ساز و دخترکان جوان هنگام حلاجی کردن پنبه به دعای او نغمه پرداز. کار فقرا در حق او هم دعا و هم ستایش، عادت او در برابر آنان هم سخاوت و نوازش. غذای گرسنگان از خوان بذل و بخشش او و لباس برهنگان از خزانه لطف و احسان او. در آباد کردن باغ مملکت ابر سیراب و در روشن کردن چشم مردم خورشید جهانتاب است. رعایای کشورهای دیگر و مردمانش در آرزوی او و باز هم مظلومان کشور در گفت و گوی دعای عدل او. به نام نیک او کار دانشمندان ترتیب رسائل و در صفات خوب او ورزش شعرا، ترکیب قصائد است. اشتغال نوازندگان برای ستایش او، ترانه سرودن و مقال تصنیف کنندگان به آهنگ دعایش نغمه ساختن است. رضای حق را از رضای خلق طالب و هنگام اجرای عدالت، ترس روز جزا بر دلش غالب. مثنوی:

پادشاه مردم و درویش وش

 نسبت به پادشاهی اورا فقر آمده خوش

در مقابل جهانداران، سپهر اشتباه

اما در برابر مردم خاک راه

ملک جهان در نزد او مثل خاشاک

اما یک ملک دل مانند افلاک

  • حق اعتراض

حق اعتراض در زندگی نوایی از وجه قابل تبیین است. نخست؛ اعتقاد شخصی او در مورد حق اعتراض است و دوم واکنش او در مقابل اعتراض به عنوان بخشی از قدرت تیموریان است. نوایی به صراحت حق اعتراض را به رسمیت می شناسد: «… و در خدمت شاه از عرض سخنی که صلاح و اصلاح حال سپاه و رعیت باشد، نترسد…»(محمددادی و محمدزاده صدیق، 1398: 70)

 امیرعلی شیر نوایی به عنوان وزیراعظم و مجری سیاست های زمان تیموریان، با اعتراض هایی روبرو بوده است. این اعتراض ها در سه وجه بر او ظاهر می شدند. اعتراض هایی با انگیزه های شخصی، اعتراض هایی با انگیزه های سیاسی و اعتراض هایی در شکل جنبش های اجتماعی.

الف: اعتراض با انگیزه ی شخصی

نوایی با اعتراض هایی با انگیزه ی شخصی روبرو بوده که برخی وجه سیاسی و برخی هم وجه فرهنگی داشته است. مولانا بنایی برجسته ترین شخصیتی است که با بنایی سر ناسازگاری داشته است. بین این دو حرف های زشتی رد و بدل شده و مولانا از بنایی از ترس نوایی حداقل دو دفعه جلای وطن کرده که در دومین تبعید خود در ماوراءالنهر کشته می شود. اختلاف بین این دو به حدی شدید بوده که مولانا بنایی شعر بلندی به نام مجمع الغرایب با لهجه ی هراتی در هجو نوایی سروده است. نوایی در تذکره نامه مجالس النفایس از مولانا بنایی با عنوان اوسط الناس و دارای عجب و تکبر یاد کرده است(نوایی، 1363: 60). اما بنایی دلیل مخالفت نوایی را فارسی گویی او خوانده است(فرهانی منفرد، 1382: 224)

ب: اعتراض با انگیزه ی سیاسی

حاجی محمد نقاش و مولانا صانعی دو شخصیت دیگری هستند که با نوایی اختلاف پیدا کرده اند. اختلاف این دو بیشتر اختلاف سیاسی بوده است. درگیری بر سر وزارت یکی از درگیری های قدیمی در سیاست سلسله های ایرانی-خراسانی است. این درگیری در زمان تیموریان هم وجود داشته و برخی آن را به رقابت اقوام سرت (تاجیک) و ترک در دربار تیموریان ربط داده اند. به هر صورت نوایی در زمان صدارت و عزلت نشینی خود با چنین رقابتی روبرو بوده است.

صانعی نوایی را در شعری هجو کرده بود:

فردا که شود معرکه ی ضربت شمشیر                   معلوم شود قوت بازوی علی شیر

نوایی او را به زندان افکند و دستور داد به گردن اش دستار بیاویزند و در جواب هجو او سرود:

چو بار سر سبک کردی               سبک کن بار گردن هم

صانعی از زندان در جواب نوایی سرود:

آن که هرگز نشنود گوش تو فریاد من است      وان که هرگز نگذرد بر خاطرت یاد من است(بارتولد، 1360: 104)

ج: اعتراض در شکل جنبش های اجتماعی

در دوره ی تیموریان فرقه های عرفانی به جنبش های اجتماعی تبدیل شدند. فرقه ی نقشبندیه به عنوان فرقه ی طرفدار حاکمیت که مشروعیت بخشی به دولت را به عهده داشت از مهم ترین این فرقه ها به شمار می رود که برعلاوه ی وجه اجتماعی، وجهی سیاسی یافته بود. در مقابل اندیشه ی نقشبندیه، فرقه های دیگری چون حروفیه، نقطویه، نعمت اللهیه، مشعشعیه و صفویه قرار می گرفتند که به جز نعمت اللهیه، سایر فرق، ماهیتی ضد حکومتی داشتند(فرهانی منفرد، 1382: 244). فرقه های مزبور در زمان زیست از تکاپو افتاده بودند، اما با وجود این، گهگاهی در این جا و آن جا با مخالفت هایی چون بلوای مسجد جامع هرات که سنی ها واعظ شیعی که با سنی ها توهین می کرد را از منبر پایین کشیدند؛تبلور می یافت.

اعتراض در شکل جنبش های مذهبی- اجتماعی از دو جهت نوایی را آماج قرار می داد: از یک جهت، او یکی از پیروان فرقه ی نقشبندیه بود و از طرف دیگر، سیاست های عمومی نوایی به عنوان وزیر اعظم دربار، با مخالفت این فرقه ها روبرو می شد. نوایی در پاسخ این اعتراض ها، سعی بر این داشت که با مدارا هرگونه مخالفت و بلوا را مهار نماید.

نوایی به عنوان کارگزار حکومت به صورت صریح حق اعتراض را برای دیگران به رسمیت شناخته است. از هجو دو طرفه او افرادی چون مولانا بنایی، مولانا صانعی و حاجی محمد نقاش، به نظر می رسد که حق آزادی بیان را به رسمیت می شناخته و خود در صدد پاسخگویی در خور مناسبات فرهنگی همان زمان بر می آمده است. او با ذکر ویژگی های پادشاه ظالم در حقیقت اعتراض غیرمستقیمی را بر مناسبات حاکم وارد می سازد:

«عادل پادشاه کوزگو و بو آنینک اوجه سیدور اول یاروق صبح بو آنینک کیجه سیدور. ظلم آنینگ کونگلیگا مرغوب و فسق آنینک خاطریغه محبوب. ملک بوزوغلوغیدین. آبادلار آنینک ظلمیدین ویرانه کبوتر طاقچه لاری جغدقه آشیانه»(نوایی، 1365: 12).

پادشاه عادل مثل آیینه باشد و این او را مانند عکسش باشد. او صبح روشن و این شب تاریک است و ظلم نزد دل او مرغوب و فسق در خاطرش محبوب است. از فساد ملک در قلبش خشنودی و از پریشانی خلق در خاطرش امنیت می­آید آبادی ها از ظلم او ویرانه شده و لانۀ کبوتران جغد  را آشیانه شده.

  • محدودیت اعمال قدرت

نوایی با تأثیرپذیری از جامی همان محدودیت های اعمال قدرت از منظر هنجاری و نهادی را مطرح می کند که جامی مطرح کرده است. تنها تفاوت نگاه این دو این است که جامی بیرون از دایره ی قدرت، سعی در القای تفکرات خود به نوایی و شاه و سایر ارکان حکومت داشته و نوایی خود در مرکز ثقل قدرت به عنوان کارگزار حکومتی، در میدان عمل با واقعیت های قدرت و سیاست مواجه شده است. نوایی در بازی های قدرت، به عنوان وزیر دربار، سعی در اعمال محدودیت قدرت شاه و سایر وزرا را داشته است.

  • قیود هنجاری

معیارهایی را که نوایی برای رفتار حاکمان تعیین می‌کند، برگرفته از اخلاق دینی و عرفانی و حکومت‌داری ایران شهری است. مفاهیمی چون عدل، راستی، خرد، بردباری و حکمت از مفاهیم مهمی است که نوایی به عنوان قیود هنجاری در نوشته‌های خود به آن‌ها می‌پردازد که در سطور بالا به صورت مفصل در مورد آن‌ها بحث شد.

  • قیود نهادی

نوایی همنشینی با شاه را در هر لباسی مهم می داند و تأثیر شاه را بر دیگران حیاتی می خواند:

صحبت شاه را چو آتش دان       که برافروزدت حرارت او

لیک از وی به یک شرر سوزی    در تو گر فتد شرارت او(نوایی، 1375: 326).

با این حال؛ نوایی از نقش مهم وزارت در محدودیت اعمال قدرت واقف است و هرچند به صورت روشن، از محدودیت قدرت شاه سخن نمی گوید، اما با ذکر ویژگی های وزیر به صورت غیر مستقیم از نقش وزیر و اهمیت اقدامات او در سامانه ی قدرت آگاهی می دهد:

«وزیر وزردین مشتق دور و بو فعل آنینک ذاتیغه احق و الیق دور. بو ایش نی پسندیده قیلغان آصف ایرمیش کیم نگینی نقشی قد رحم الله من انصف ایرمیش. همانا که آصف باردی انصاف نی آلیب باردی و انصاف گوهرنی بو نا انصاف لار اراسیدین چیقاردی. کیشی اوزین اگر چه ییل دیک هر ساری سالغای آصف نی بو خاکداندا قایدا تاپا آلغای. دهر ایلی دا بیراو که آصف نهاددور بیلگای کیم سلیمان تختی بر باد دور»(نوایی، 1365: 14).

ترجمه: وزیر از واژه وزر مشتق است و این فعل به ذات و ماهیت آن احق و الیق است. این کار را پسندیده تر آصف[5] انجام داده بود که نقش نگین ]انگشترش[ قد رحم الله من انصف[6] بوده است. همانا که آصف رفت  گویا انصاف را هم با خود برده و گوهر انصاف را از میان این بی انصافان بیرون کرده است. انسان اگرچه خودرا مانند باد به هر طرفی هم بزند مانند آصف را در این خاکدان از کجا می­تواند بیابد؟ از میان مردم دهر، تنها کسی که آصف نهاد است؛ می داند که تخت سلیمان بر باد است.

نتیجه گیری

امیرعلی شیرنوایی از شخصیت های برجسته ی دوره ی تیموریان و مکتب هرات است. او نقش پررنگی در حمایت از هنرمندان و دانشمندان و اعمار و سازندگی دوران تیموریان برجای گذاشته است. در مورد ویژگی های شخصی و خدمات به علم و فرهنگ فارسی و ترکی سخن به میان آمده است. اما کمتر کسی به مهم ترین ویژگی او که انتقال مفاهیم مکتب هرات در سامانه ی سیاسی عصر اوست؛ سخن زده است. نوایی به عنوان یکی از دانشمندان عصر و مرید مولانا جامی و ارتباط مستقیم با دانشمندان و علمای آن زمان، جایگاه ویژه ای در میان شبکه ی دانشمندان آن عصر داشت و از سوی دیگر؛ به عنوان وزیر اعظم، نفوذ زیادی بر شاه سلطان حسین بایقرا و سایر اراکین دولتی داشت. او مفاهیم اساسی مکتب سیاسی هرات، از جمله؛ عدل، صلح، تساهل، حکمت و خرد و مصلحت را نزد مولانا جامی و شبکه ی بزرگ دانشمندان مکتب هرات آموخته بود و آن ها را به پادشاه انتقال می داد و در دورن سامانه ی حکومتی و دربار سعی در عملی نمودن این مفاهیم داشت. نوایی فقط اندرزگویی مصلح نبود که خود به عنوان کارگزار حکومت تیموری این مفاهیم را سرلوحه ی کار حکومتی خود قرار داده بود و  سایر کارگزاران را به اجرای عملی مفاهیم مکتب هرات دستور می داد. نامه های زیادی از او حامل دستور به انجام عدل، راستی، صلح و شفقت نسبت به مردم وجود دارد که سعی و تلاش فراوان او را در اجرای دستورالعمل های اخلاقی- سیاسی مکتب سیاسی نشان می دهد.

منابع

احمدوند، شجاع و اسلامی، روح الله.( 1397). اندیشه‌ی سیاسی در ایران باستان، تهران: انتشارات سمت، چاپ دوم.

اسکینر، کوئنتین.(1393). بینش های علم سیاست؛ جلد اول: در باب روش، ترجمه: فریبر مجیدی، تهران: نشر فرهنگ جاوید.

 اسکینر، کوئنتین.(1393). بینش‌های علم سیاست؛ جلد اول: در باب روش، ترجمه: فریبر مجیدی، تهران: نشر فرهنگ جاوید.

آژند، یعقوب(1387). مکتب نگارگری هرات، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.

بارتولد، ویلهیلم واسیلی.(1360). زندگی سیاسی میرعلی شیرنوایی، ترجمه: میرحسین شاه، کابل: وزارت اطلاعات و کلتور، ریاست کلتور و هنر، چاپ دوم.

بایقرا، سلطان حسین.(1346). دیوان سلطان حسین میرزا بایقرا، تصحیح: محمد یعقوب واحدی جوزجانی، کابل: مؤسسه طبع کتب.

پولادی، کمال.(1391). تاریخ اندیشه سیاسی در غرب از ماکیاولی تا مارکس، تهران: نشر مرکز، چاپ هفتم.

تولی، جیمز.(1383). قلم شمشیری پرتوان است، ترجمه: غلام رضا بهروزلک، مجله ی علوم سیاسی، شماره 28، اسفند 1383.

جامی، نورالدین عبدالرحمان جامی.(1337). مثنوی هفت اورنگ، تصحیح: مرتضی مدرس گیلانی، تهران: کتابفروشی سعدی.

جلالی، سید لطف الله.(1398). تاریخ و عقاید ماتریدیه، تهران: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب.

حسینی مروی، احمد. رساله ی سلطان حسین میرزا بایقرا، نامه ی بایسنغر، شماره دوم، 1399: صفحات 392-399.

خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی.(1378). مکارم الاخلاق، تصحیح: محمداکبر عشیق، تهران: میراث مکتوب.

سیدی، سید حسین و قاسمی فرد، حسن. مفهوم قدرت از دیدگاه امیرعلی شیر نوایی و میشل فوکو، نقش حرف خودی؛ مجموعه مقالات همایش امیر علی شیر نوایی، 1393: صفحات 1111-1134.

صفوی، سام میرزا.(1314).  تذکره ی تحفه ی سامی، تصحیح: وحید دستگردی، تهران: مطبعه ارمغان.

صفوی، سام میرزا.(1388). تذکره ی تحفه ی سامی، تصحیح: احمد مدقق رسمی، تهران: انتشارات سامی.

الغالی، بلقاسم.(1397). بنیان‌گذار کلام حنفی، درباره‌ی زندگی و اندیشه‌ی ابومنصور ماتریدی، ترجمه: احمدذکی خاورنیا، کابل: نشر کابلستان.

فردریک استار، استیون.(1398). روشنگری در محاق؛ عصر طلایی آسیای میانه از حمله‌ی اعراب تا حکومت تیمور لنگ، ترجمه: حسن افشار، تهران: نشر مرکز.

فرهانی منفرد، مهدی.(1382).پیوند سیاست و فرهنگ در عصر زوال تیموریان و ظهور صفویان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم.

کلیفورد باسورث، ادموند(1388). تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ترجمه: حسن انوشه، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم.

الگار، حامد.(1398). نقشبندیه، ترجمه: داوود وفایی، تهران: انتشارات مولی.

مایل هروی، نجیب.(1377). شیخ عبدالرحمن جامی، تهران: طرح نو.

محمدزاده صدیق، حسین و محمددادی، منیره.( 1398). منشآت فارسی امیر علی شیر نوایی، تهران: نامه ی صدیق.

محمدی، رضا. مبانی فکر سیاسی امیر علی شیر نوایی، مجموعه مقالات مکتب امنیتی هرات، انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان. شماره اول، 1398: صفحات 75- 87.

ن، م. مله ییف.(1379). تاریخ ادبیات ترکی اوزبیکی(بخش دوم)، تحقیق و نگارش: برهان الدین نامق شهرانی، پشاور: انتشارات محمد اسماعیل فجر.

نصیری جامی، حسن.(1393). مکتب هرات و شعر فارسی، تهران: نشر مولی.

نعمتی لیمایی، امیر و حسنی عطاءالله. نقش امیرعلی شیر نوایی در سیاست های اعمال شده سلطان حسین بایقرا، نقش حرف خودی، مجموعه مقالات همایش امیرعلی شیر نوایی، 1393: صفحات 79-104.

نعمتی لیمایی، امیر و حسنی عطاءالله. نقش امیرعلی شیر نوایی در سیاست های اعمال شده سلطان حسین بایقرا، نقش حرف خودی، مجموعه مقالات همایش امیرعلی شیر نوایی، 1393: صفحات 79-104.

نعمتی لیمایی، امیر. سخنی در باره ی امیرعلی شیر نوایی، پدر ادب ترکی، زبان ادبی ترکی فرزند فرهنگ ایرانی، ماهنامه درفش، پیش شماره 3، مرداد و شهریور 1395، صص 33-41.

نوایی، امیر علی شیر.(1926). منشأت ترکی امیرعلی شیرنوایی، باکو: آذرنشر.

نوایی، امیر نظام الدین علی شیر.(1375). دیوان امیر نظام الدین علی شیر نوایی «فانی»، تصحیح: رکن الدین همایون فرخ، تهران: انتشارات اساطیر.

نوایی، امیرعلی شیر (1365)، محبوب القلوب، کابل: وزارت امور اقوام و قبایل، ریاست نشرات و امور فرهنگی.

نوایی، امیرعلی شیر.(1396). مناجات نامه امیرعلی شیرنوایی، تصحیح: امیرنعمتی لیمایی، تهران: انتشارات جنگل.

نوایی، امیرعلی شیرنوایی.(1363). مجالس النفایس، تصحیح: علی اصغر حکمت، تهران: انتشارات منوچهری.

واحدی جوزجانی، محمدیعقوب.(1346). نظام الدین امیرعلی شیرنوایی «فانی»، کابل: انجمن تاریخ.

ولیدی طوغان، امیر علی شیر نوایی بزرگ ترین شخصیت ادبی ترک، ترجمه: مریم ناطق شریف، فصلنامه نامه ی پارسی  سال 1377، شماره دهم.

Marrow, John (2005), History of western political thought, London: Palgrave Macmillan.

Tully, James. (1988). Meaning and context: Quentin Skinner and his Critics, Newjersy: Princeton University Press.

[1] سایه‌ی خدا

[2]  ترجمه: من در زمین جانشینی خواهم گماشت. بقره/30

[3]  ترجمه: من هنگام فرمانروایی پادشاه دادگر متولد شدم. هدف از پادشاه عادل انوشیروان است.

[4] ترجمه: يك ساعت عدالت بهتر است از عبادت انس و جن. در برخی روایات از عبادت هفتاد سال. علمای حدیث حکم بر ضعف سند آن کرده اند.

[5]  آصف بن برخیا: وزیر مشهور سلیمان پیامبر. یکی از القابی که در ادبیات شرق به بهترین وزرا داده می­شود.

[6]  ترجمه: خداوند مورد رحمت قرار می­دهد کسی را که انصاف پیشه کند. نسخۀ باکو: قد رحم الله من نصف. نسخۀ 962 کتابخانۀ ملی پاریس: رحم الله لمن انصف. نسخۀ کتابخانۀ دولتی برلین: این عبارت نیست.

در خبرنامه ثبت نام کنید و مطالب را از طریق ایمیل دریافت کنید